موسسه حقوقی فقیه نصیری در بهار سال هشتاد و هشت به همکاری سه نفر از وکلای پایه یکم دادگستری ، عضو کانون وکلای دادگستری استان مازندران ، به مدیریت عاملی آقای البرز فقیه نصیری، ریاست آقای احسان فقیه نصیری و نائب رئیسی آقای گودرز فقیه نصیری(با بیش از دو دهه فعالیت در این عرصه) تحت شماره 165 در اداره ثبت شرکتهای چالوس، ثبت و تاسیس و فعالیت خود را آغاز نموده که در حال حاضر نیز جمعی از وکلا و کارآموزان در حال همکاری با این موسسه می باشند.
این موسسه تا کنون همکاریهای گسترده ای را در خصوص مشاوره و انجام امور وکالتی با ادارات دولتی و نهادهای انقلابی و موسسات مالی و اعتباری و بانکها و موسسات و NGO های مختلف و شرکتهای تجاری و کارخانجات و تولیدی های داخلی و خارج از کشور داشته ودارد.
زندگی نامه میرزا طاهر تنکابنی (فقیه نصیری)
آقا میرزا طاهر تنکابنی (فقیه نصیری)، فرزند میرزا فرج الله تنکابنی، یکی از چهره های مشهور دادگستری و نام آوران مشروطیت و در چندین دوره، وکیل مجلس شورای ملی مشروطیت بود. درجه دانش او در فلسفه به حدی بود که به ( فیلسوف شرق) شهرت یافت. البته در بعضی مقالات و نوشته ها شهرت (خاتم الحکما) نیز به چشم می خورد .
میرزا طاهر تنکابنی، در سال 1242 (ش) در روستای کردچال از توابع کلاردشت تنکابن به دنیا آمد. پدرش شغل دولتی داشت و نائب حکومتی کلارستاق بود. برادران بزرگش یعنی آقایان محمد خان سرتیپ کلارستاقی و عبدالعلی معتضد السلطان از مجاهدان شجاع انقلاب مشروطه در تنکابن بودند و در ماجرای این قیام رشادتهایی از خود نشان دادند. ریشه خانوادگی او به طایفهای معتبر و ملاک به نام فقیه نصیری میرسید و به همین دلیل همیشه در ادامه نام خانوادگی خود، این نام را مینوشت.
میرزا دوران کودکی و تحصیلات مقدماتی را تا سن یازده سالگی در وطن خویش سپری کرد و سپس تا 19 سالگی در بلوک لنگای تنکابن تحصیل نمود و بعد از آن به تهران رفت.
ورود وی به تهران مقارن با پی ریزی مدرسه سپهسالار جدید بود. لذا برای تحصیل علوم، نخست در مدارس کاظمیه»، «قنبر»«علی خان» و حاج حسن مسکن گزید و چون کاربنای مدرسه سپهسالار پایان یافت در آن جا اقامت نمود. او حدود پنجاه سال در این مرکز علمی و آموزشی می زیست و اشکالات فلسفه مشاء را برای طالبین علم حل می کرد.
وی در صفحه آخر شرح قیصری بر فصوص الحکم (چاپ سنگی) که به خودش تعلق داشته و اکنون در کتابخانه مجلس شورای اسلامی قرار دارد، چنین نگاشته است:
در (1299 هـ . ق) این بنده برای تحصیل علوم دینیه رسمیه به تهران آمده ام و ورودم در مدرسه معروف به کاظمیه بوده و در ششم محرم سنه مذکور به منزل پسر عمویم مرحوم شیخ عنایت الله ابن آقا نصر الله ـ رحمت الله علیهما ـ که در سال قبل از آن به تهران آمده بود و در آن مدرسه منزل داشت وارد شدم.
بنابر این حکیم تنکابنی، در سن نوزده سالگی به تهران آمده و آن چه که در اکثر منابع مربوط به شرح حال ایشان در مورد ورودش به تهران در شانزده سالگی نوشته اند، درست نیست.
میرزا طاهر، تحصیلات خود را در علوم متداول مانند: ادبیات عرب، ادبیات فارسی، منطق، ریاضیات، طبیعیات، طب، الهیات،عرفان، اخلاق، فقه و حدیث و تفسیر و سیر تواریخ، در محضر اساتیدی همچون آقا علی مدرس تهرانی، آقا محمد رضا قمشه ای، میرزا ابوالحسن جلوه زواره ای ، حاج شیخ علی نوری، میرزا عبدالله،حاج میرزا ابوالفضل تهرانی، حاج میرزا محمد حسن آشتیانی به پایان رساند و به درجه اجتهاد رسید. استاد شهید مرتضی مطهری می نویسد:
((میرزا طاهر دوره میرزای جلوه و حکیم قمشه ای و حکیم مدرس را درک کرده است. این که از درس حکیم کرمانشاهی و حکیم نیریزی استفاده کرده است چیزی نمی دانیم. ))
میرزا طاهر تنکابنی به ریاضیات آگاهی بسیار داشت و تحریر اصول اقلیدس ـ از خواجه نصیر الدین طوسی ـ را تدریس می نمود. در آن سال ها که وی استاد درس معقول در مدرسه سپهسالار بود، بامداد هر روز کتابهای درسی را با سادگی در زیر بغل می گرفت. از خانه خود واقع در خیابان ری پیاده به مسجد سپهسالار می رفت. او پس از عبور از سه راه امین حضور و سرچشمه به مدرسه می رسید و پس از پایان درس و بحث این راه نسبتا طولانی را تا منزل مجدداً می پیمود. خانه او که در حقیقت دار العلم بود و در آن همواره به روی دانش پژوهان و طالبان معرفت باز بود. وی از جمله مدرسان علوم سیاسی نیز به شمار می رفت. در مجالس و محافل او مخاطبان سراپا گوش می شدند و وقتی در مباحث ادبی و بخصوص علم رجال صحبت آغاز می کرد آن چنان متحیر می گردیدند که گویی قفل سکوت بر دهانشان زده اند.
برخی از شاگردان او عبارتند از:
محمد تقی مدرس رضوی، محمود نجم آبادی. میرزا هاشم آملی، میرزا مهدی الهی قمشه ای، میرزا حسین خان پیرنیا مؤتمن الملک، حکیم میرزا یدالله نظر پاک کجوری، مرحوم دکتر موسی عمید ، میرزا عبدالکریم تهرانی، محمد علی فروغی (ذکاء الملک)، بدیع الزمان فروزان فر،جلال الدین همایی،عبدالعظیم قریب،آقا شیخ اسماعیل کلباسی، شیخ علی محمد بن المولی محمد التوسیرکانی معروف به جولستانی.
استاد شهید مرتضی مطهری می نویسد:
(( او از اساتید مسلم فلسفه در دوران اخیر و ممحض در فلسفه بود. احاطه وی به متون و آرای فلاسفه حیرت انگیز بوده است. ))
نصرت الله امین که از محشورین و نزدیکان میرزا طاهر تنکابنی بوده است می نویسد :
می توان گفت که آن مرحوم حکیمی فقیه و فقیهی حکیم بود. در هیأت و نجوم استاد و در طب قدیم هیچ یک از معاصران به پایه او نمی رسیدند. اغلب اطبای قدیم به شاگردیش افتخار می کردند و هر یک از آنان در موقع بیماری نزدش معالجه و مداوا می نمودند. در محافل و مجالس وقتی شروع به صحبت می کرد به گونه ای شنوندگان را شیفته خود می نمود که در بادی امر تصور می شد آن شادروان تمام هم خود را مصروف ادبیات عرب و ایران و علم رجال نموده است. چندین هزار بیت قصاید عربی و فارسی را در حافظه داشتند. خطشان بسیار زیبا بود و کتبی که به خط ایشان استنساخ شده در کتابخانه اش فراوان بود. اگر بگوییم از لحاظ عرفان، میرزا در عصر خود یکی از اوتاد به شمار می رفت، خطا نگفته ایم. اگر کسی به حالات روحانی وی آشنایی داشت می دانست که وی عارفی ربانی بود. هیچ گاه دل از یاد و لب از ذکر خدا فراغ نداشت. اغلب شبها را به ریاضت می گذراند و همواره با خدای خود راز و نیاز داشت. حافظه اش به قدری (قوی) بود که تا آخرین دقایق حیات خود مطلبی را که شنیده و یا خوانده بود فراموش ننمود و به کمک این حافظه سرشار و مطالعات عمیقانه اش بود که وقتی کوچک ترین سوال علمی از او می شد بدون مراجعه به کتاب ساعت ها درباره اش صحبت می فرمود. حتی اغلب اتفاق می افتاد در موقع ذکر مطلبی از کتابی، صفحه آن کتاب را بدون کوچکترین اشتباهی بیان می کرد. صراحت لهجه و شجاعت مرحوم میرزا زبانزد همه بود. حقایق را بدون پرده می گفت و از هیچ کس در این مورد بیم و هراسی نداشت. مناعت طبع و علو نفسش به قدری بود که با این که تمام املاک او گرفته شد و دستش از همه کاری کوتاه گردید و حتی افراد خانواده اش را از ادارات بیرون کردند دست احتیاج به سوی هیچ کس دراز نکرد.)) معراجی از میرزا طاهر تنکابنی را دکتر باستان در کتاب افسانه زندگی نگاشته است .
تنکابنی در دورههای اول، سوم و چهارم مجلس شورای ملی به نمایندگی برگزیده شد . در دورۀ اول به نمایندگی از طلاب به مجلس راه یافت و از 13 مهر 1284 تا 2 تیرماه 1286 که مجلس به اجبار تعطیل شد، در مجلس بود. در دورۀ سوم نیز به جای افراد مستعفی از سوی اهالی تهران نماینده شد (30 خرداد 1294ش). در همان سال با وقوع جنگ جهانی اول و مهاجرت مشروطهطلبان و آزادیخواهان از تهران، وی به همراه چند تن از نمایندگان، ابتدا به قم رفت و از جانب ملّیّون مأمور بروجرد شد و از آنجا همگام با سایر ملیون از جمله سیدحسن مدرس، سیدمحمدرضا مساوات، حسین استرابادی، محمدتقی شاهرودی، سلیمان میرزا اسکندری، سیدحسن کزازی، سیدحسن گلزار و چند تن دیگر در 30 آبان 1294 راهی عراق شد و به مدت 4 سال در شهرهای کربلا، موصل، کاظمین و بغداد به سر برد. وی در دورۀ چهارم مجلس و هنگامی که هنوز در مهاجرت به سر میبرد، برای بار سوم از سوی فرقۀ دموکرات به نمایندگی رسید و پس از آن با استقبال گرم مردم به تهران بازگشت، از 30 مرداد 1300 تا 30 خرداد 1302 عهدهدار سمت نمایندگی بود.
در پایان دورۀ استبداد صغیر، تنکابنی در کمیسیون 28 نفرۀ ویژهای که احکامی را برای تصویب در مجلس عالی تهیه میکرد، عضویت داشت. عزل محمدعلی شاه و تعیین نایبالسلطنه، به ابلاغ این کمیسیون صورت گرفت . سنجابی تصریح میکند که مقارن جنگ جهانی اول و تشکیل دولت نظامالسلطنۀ مافی در کرمانشاه، شمار زیادی از آزادیخواهان ایران در میان ایل سنجابی در کردستان اقامت گزیدند، ازجمله میرزاطاهر تنکابنی که مدتها میهمان خانوادۀ سنجابی بود .
یکی از مسئولیتهای میرزا طاهر تنکابنی حضور در عدلیه بود . با ورود به عدلیه در محاکم جزایی ابتدایی مشغول به خدمت شد. پس از تشکیل دادگستری نوین، با رتبه 7 قضایی رئیس کل استیناف شد (1305 ش) سپس به ریاست شعبه حقوق در دیوان استیناف منصوب شد. در رمضان 1327 (هـ ق) ریاست شعبه محکمه جزا، ریاست شعبه اول استیناف و ریاست محاکم بدایت را بر عهده گرفت (1330 هـ . ق) در این سال به وکالت مجلس انتخاب شد و در سال 1298 (ش) به عدلیه بازگشت و به عنوان عضو دیوان عالی تمیز به خدمت قضایی پرداخت. از سوم ماه حوت 1299 (ش) تا دوم جوزای 1300 (ش) دادستان کل کشور بود و سپس به مستشاری دیوان تمیز رسید. در همین دوران، مجدداً به وکالت مجلس انتخاب شد.
میرزا محمد طاهر تنکابنی در مدت عمر پر برکت خود کتابخانه ای مشتمل بر چهار هزار جلد کتاب خطی و سنگی و نفیس گرد آورده بود. که با توجه به احاطه کافی وی به علوم گوناگون از حیث کیفیت کم نظیر و بلکه بی نظیر بود.
شیخ آقا بزرگ تهرانی می نویسد:
در کتابخانه این مرد فاضل و عارف نسخه های نفیس نگهداری می شد که برخی از آن ها در اواخر عمر او هنگام کسالت و بیماری اش به کتابخانه مجلس شورا فروخته شد .
شادروان استاد سید محمد محیط طباطبایی، دانشمند اهل زواره، در این باره گفته است:
کسانی که مرحوم میرزا طاهر را دیده اند نیک می دانند که هم مدرسی والا مقام بود و هم شخصیتی مورد توجه و احترام. من در مباحثات با ایشان شرکت می کردم و همواره از محضرشان استفاده می بردم. بر وی ستم بسیار رفته بود. از کار برکنارش کردند و مقام قضاوت را از وی گرفتند و گوشه نشینش ساختند ... . روزی مرا به منزل خود دعوت کرد تا کتابخانه اش را ببینم و در همین دیدار با فرزند برومندشان نیز آشنا شدم. چندی بعد از آن،میرزا به سرای باقی شتافت و آقا زاده ایشان به من مراجعه کرد و گفت: برای پرداخت مقداری قرض، گریزی جز فروش کتاب های پدر نیست. من ایشان را از آن کار منع کردم و موضوع را با کتابخانه مجلس در میان گذاشتم و با موافقت ایشان قرار شد که کتابها به کتابخانه مجلس منتقل شود و مبلغ قرض نیز از طریق بودجه مدرسه ای که میرزا در آن تدریس می کرد تأمین و پرداخت گردد. قراردادی تنظیم شد که متن آن را خود تهیه کردم و در آن این شرط را قرار دادم که کتاب های مزبور در مخزنی به نام مرحوم میرزا محمد طاهر محفوظ بماند و این چنین شد نتیجه آن که به خاطر خواهش و وساطت من و بزرگواری آقا زاده آن حکیم فقید، مجموعه ای شامل 1400 - 1300 نسخه خطی ممتاز به همراه حدود 1600 ـ 1500 کتاب چاپ سنگی نفیس در بخشی به نام آن مرحوم جای گرفته و برای همیشه باقی خواهند ماند.
حکیم میرزا مهدی الهی قمشه ای به علامه حسن زاده آملی گفته بود:
آن مرحوم با بودن میراث ملکی قابل توجه در مازندران به دلیل فشار رضا خان کارش به جایی رسید که به فروختن کتابهایش ناچار شد و از فروش آنان ارتزاق می کرد؛ ولی قسمت عمده کتابهایش نسخه های نفیس خطی بود که آن ها را نفروخت و نگه داشت و بعد از رحلتش همه آن ها را به کتابخانه مجلس فروختند.
امکان نداشت میرزا کتابی را در کتاخانه اش بگذارد مگر این که تمام آن کتاب را با دقتی که مخصوص خودش بود از صدر تا ذیل می خواند از این رو اغلب کتابهای موجود در آن کتابخانه حواشی مفیدی از ایشان در بردارد که ارزش کتاب را چندین برابر کرده است. در اثر مطالعه این کتاب ها و هوش سرشار میرزا خودش یک کتابخانه متحرک و بحری از نظر فلسفه، حکمت، عرفان، طب قدیم و فقه و ادب بود. مقدار قابل توجهی از کتابها را با خط زیبای خویش استنساخ نموده بود و در کتابخانه اش نگهداری می کرد.
میرزاطاهر اگرچه عمر خود را وقف تعلیم و تعلم ساخت، هیچگاه بهطور پیوسته به تألیف و نگارش دست نزد. آثار او بیشتر شامل حواشی عالمانهای است که بر کتب قدما نوشته است ،از جمله : حاشیه بر الاهیات و منطق شفا، حاشیه بر المباحث المشرقیۀ فخرالدین رازی و گلشن راز شیخ محمود شبستری.
آثار مستقل تنکابنی محدود به چند مقاله و رسالهای است که به درخواست دیگران نوشته شده است: 1. مقالۀ کوتاهی در شرح حال استادش با عنوان «مختصر شرح احوال میرزای جلوه» (نک : ص 656) در مجلۀ آینده؛ 2. دو جزوه دربارۀ کتابهای درسی رایج در میان طلاب علوم در سدۀ گذشته (سدۀ 13ق) که آن را به تقاضای سیدحسن تقیزاده نوشته و در مجلۀ فرهنگ ایران زمین به چاپ رسیده است؛ 3. رسالهای با عنوان «رساله در چشمپزشکی» که در آن به تشریح و توصیف ساختمـان چشم میپردازد. این رساله برخلاف نوشتههای دیگر، به زبان فارسی است و در شمارۀ دوم نامۀ فرهنگستان علوم چاپ شـده است؛ 4. یادداشت کوتاهی در ستایش اهل بیت(ع)، به خواهش احمد گلچین معانی برای مجموعۀ وی ( گلزار معانی) ابوالقاسم سحاب از حاشیۀ او بر کتاب الجوهرالنضید علامۀ حلی یاد کرده، و تألیف چند رسالۀ منطقی را نیز به او نسبت داده است (ص 125) که اثری از آنها در دست نیست.
آقا میرزا طاهر تنکابنی (فقیه نصیری) در آبان ماه 1320 (ش) بر اثر ابتلا به بیماری، بستری شد و سرانجام در روز جمعه چهاردهم آذرماه بدرود حیات گفت. پیکرش در ابن بابویه تهران به خاک سپرده شده است.
منابع تحقیق :
1- نوشته امیرحسین ساکتاف از وبسایت دایره المعارف اسلامی
2- نوشته غلامرضا گلی زواره - تلخیص از کتاب گلشن ابرار، ج 5، وبسایت اندیشه قم
برگرفته از هفته نامه حقوقی نقش نو