طبق رأی هیأت عمومی دیوان عالی کشور، موضوع پرونده اصراری کیفری خوراندن داروی بیهوشی و رها کردن فرد بیهوش در محل عبور و مرور خوردروها و وقوع تصادف منجر به فوت، مصداق سبب اقوی از مباشر است.
سایت حقوقی خوشیاران به نقل از مأوی، جلسه هیأت عمومی دیوانعالی کشور موضوع رأی اصراری کیفری با حضور آیتالله محسنیگرکانی رئیس دیوانعالی کشور و با حضور حجتالاسلاموالمسلمین محسنیاژهای دادستان کل کشور و قضات شعب کیفری دیوانعالی کشور صبح روز سه شنبه نهم اردیبهشت سال جاری برگزار شد. خلاصه جریان پرونده و شرح اجمالی مذاکرات هیأت عمومی دیوان عالی کشور و رأی صادره دیوان بدین شرح است:
خلاصه جریان پرونده:
در تاریخ 20 /5/ 1386 جسد مردی جوانی در جاده اصلی بلداجی – ناغان حوالی روستای علی آباد شهرستان بروجن پیدا شد. مأمورین پاسگاه انتظامی آورگان به محض اطلاع در محل حاضر و مشاهده می نمایند که جسد به صورت دمر روی جاده افتاده است و کفش به پا ندارد و از کلیه نواحی بدن مجروح و مصدوم می باشد. کارت پایان خدمت او در فاصله سه متری جنازه کشف و معلوم می شود که مقتول شخصی به نام سهراب – ب ، متولد 1351 اهل مسجد سلیمان می باشد.
مراتب به دادسرای عمومی و انقلاب بروجن گزارش و پرونده جهت رسیدگی به شعبه اول بازپرسی ارجاع شد. در تحقیقاتی که آقای بازپرس از شخصی به نام علی احمد –ف به عمل آورده است، وی اظهار داشت: من نسبتی با متوفی ندارم و لیکن من و ایشان و یک نفر دیگر در شهرستان ایذه به عنوان مسافر سوار یک دستگاه پیکان شدیم که به شهرکرد برویم. ساعت 5/ 7 شب شب مورخه 19 /5/ 86 بنده در ترمینال ایذه بودم، می خواستم سوار شوم و به شهرکرد بیایم. مسافری دیگری نیز بوده که با راننده آشنائی داشته و در صندلی عقب نشسته بود. تقریباً نزدیک روستای گندمگار رفیق راننده چای ریخت و تعارف کرد به راننده داد، راننده گفت من نمی خورم. چای را به من داد، من کمی خوردم دیدم تلخ است. همان شخص که چای ریخته بود، بیسکویت به من داد و گفت اگر چای تلخ است با بیسکویت بخور من هم بیسکویت خوردم و شاید پس از چای خوردن بیهوش شدم و خبر ندارم تا اینکه دیروز ساعت 5/4 الی 5 بعدازظهر در شهرکرد منزل یکی از فامیل ها متوجه شدم که کجا هستم و نمیدانم پس از صرف چای چطور شد. کیف سامسونت حاوی لباس و مدارک و مقادیری وجه نقد از من سرقت شده است.
حسب محتویات پرونده آقای علی احمد – ف به صورت نیمه بیهوش در ساعات اولیه صبح 20/ 5/ 86 در ابتدای روستای دورک اناری توسط راننده کامیون و یک نفر چوپان مشاهده شد که وی را به پاسگاه ناغان و سپس اورژانس ناغان رساندند که به علت مسمومیت داروئی معده او را شستشو دادند. با انجام تحقیقات و پیگیری های لازم، متهمان به نام های اسماعیل – ن و عباس – ب شناسائی شدند.
آقای اسماعیل – ن ، 39 ساله ، جوشکار و دارای سابقه کیفری در تاریخ 8/ 8/ 86 در محله حصیرآباد اهواز دستگیر شد و نزد بازپرس بروجن به سابقه رفاقت سه ساله خود با عباس بدوان و شگرد مشترک با وی در بیهوش کردن مسافرین جهت بردن اموال آنان اقرار کرد و موضوع پرونده حاضر را چهارمین مورد ذکر کرده و توضیح داده است، بعدازظهر به سوی ایذه حرکت کردیم در ترمینال به گاراژدار گفتیم مسافر لازم داریم. دو نفر به ما داد. مسافران سوار شدند، حرکت کردیم. عباس راننده بود و من صندلی عقب نشستم. فردی که الان زنده است صندلی جلو نشست و یکی از مسافران، صندلی عقب نزد من نشست. مسافران یکی به مقصد شهرکرد و یکی به مقصد اصفهان سوار شدند تا رسیدیم به یک قهوه خانه که به گله شور معروف است. آبجوش گرفتم و چای قبلی را ریختم. دوباره چای آماده کردم و پودرهایی که آماده از قرص دیازپام 2 (لورازپام) داشتم به چای ریختم. توی لیوان یک بار مصرف، یک لیوان چای بدون پودر و سالم به راننده قبل از تعارف به آن دو نفر دادم و چای آلوده را به جلوئی تعارف کردم. جلوئی گرفت و چای خود را خورد. فردی که عقب نشسته بود چای را نخورد. یک بیسکویت بعد از سه چهار دقیقه به او دادم و بیسکویت را خورد و فوراً به فرد عقبی هم یک چای دادم. بعد از یک ربع ساعت تا 20 دقیقه دو نفری خوابشان برد.
آنان بعد از این که خوابیدند بیست دقیقه دیگر صبر کردیم تا خوابشان سنگین شود. بعد از اطمینان جیب فرد جلویی را خالی کردیم. از جیب شلوار شروع کردیم و لباسهایش را گشتیم. مقدار کمی پول به همراه داشت. ماشین در حال حرکت بود و من این کار را انجام می دادم و راننده هم هوای مرا داشت. بعد از تخلیه وارد یک فرعی شدیم. حدود چهار پنج متر از پل گذشته کنار جاده تا کسی نبیند او را پیاده کردیم. لباس هایش کامل تنش بود. برگشتیم به جاده اصلی که حدود 100 الی 150 متر به فرعی رفته بودیم. حدود 25 دقیقه ای به سراغ نفر دوم رفتیم. البته ایشان را به همراه نفر اول گشته بودم. فرد اول را که پیاده کردیم زیر بغلش را گرفتم دستش را انداختم روی شانه ام و بردم انداختم. آرام دراز کردم و به بالا وقتی درازش کردم. جایش خوب بود دست نزدم.
فرد دوم (مقتول) را که پیاده کردیم، جایش بد بود چون رفت و آمد ماشین ها زیاد بود. محل جسد شیب مانند بود ریگ هم زیاد داشت بغل پارکینگ آخر لبه که دیگر ماشین ها روی آن نروند کنارش خاک و ریگ بود حتی چند خار هم توی دستم رفت که راننده دید.
آقای اسماعیل – ن در مقام دفاع از اتهام قتل عمدی مرحوم سهراب – ب اظهار داشت، عمل انجام شده یعنی این که او را بیهوش کردم و از ماشین وی را در ساعت نیمه شب در بیابان رها کردم و در آن موقع دو نفرشان کاملاً بیهوش بودند را قبول دارم ولی قصد کشتن آنها را نداشتم. صرفاً می خواستم بیهوش کرده، پیاده شان کنم و اموالشان را ببرم. همانطور که قبلاً هم این عمل را مرتکب شدم که غیر از بیهوش کردن و بردن اموال اتفاق دیگری نیافتاد.
نامبرده در اظهارات مورخ 30/ 11/ 86 نزد آقای بازپرس بیان داشت: از آنجایی که مقتول حاضر به خوردن چای (مسموم) نگردیده با بیسکویت که حدود سه چهار عدد قرص به صورت پودر با کرم بیسکویت مخلوط شده بود، از هوش رفته است. در استعلام به عمل آمده از پزشکی قانونی بروجن در مورد قرص های لورازپام، پزشکی قانونی پاسخ داده که می توان قرص های لازم برای خوابانیدن افراد سالم 5 تا 6 میلی گرم و در صورت مصرف بسیار زیاد (20 عدد قرص دو میلی گرمی) و بیش از مقدار برای ایجاد خواب یا اثرات مورد نظر پزشک می تواند منجر به بیهوشی فرد شود.
متهم در مقابل بیان آخرین دفاع و همچنین در موقع بازسازی مجدد صحنه جرم بیان داشته که مقتول در هنگام پیاده شدن کاملاً خواب نبوده و نیمه خواب بوده و میتوانست راه برود. من کمکش کردم زیر بغلش را گرفتم و به طرف پارکینگ و شانه خاکی آوردم او را دراز کردم.
پزشکی قانونی در شرح معاینه جسد مرحوم سهراب – ب ضمن گزارش صدمات، جراحات، شکستگیهای، خردشدگی و لهشدگیهای متعدد در نواحی سر، صورت، شانه، دنده، دست، آرنج، ران، ساق و پاشنه پای مقتول که با ذرات سیاهرنگ (آسفالت یا لاستیک یا روغن یا دوده) آغشته شده بود و با اشاره به کشیدگی جسم سخت به نواحی سینه و ساعد در محاذات محور طولی بدن، علت فوت را ضربه مغزی و صدمات متعدد در اثر اصابت جسم سخت تعیین نموده و کمیسیون تخصصی پزشکی قانونی استان در پاسخ به استعلام بازپرس اعلام داشته که خردشدگی جمجمه همراه با بیرون زدگی مغز علت فوت بوده و این حالت نشان دهنده اصابت جسم سخت یا برخورد به جسم سخت با نیروی خیلی زیاد می باشد که بیشتر در تصادفات مشاهده می شود. همچنین زخم ها و سائیدگیهای متعدد حیاتی آغشته به ماده سیاه رنگ نشاندهنده کشیده شدن روی زمین در زمان حیات و به دنبال اصابت بوده است.
کمیسیون نتیجه گرفته است که مرگ در اثر برخورد وسیله نقلیه سواری با سرعت بالا به سمت چپ متوفی که در حال ایستاده قرار داشته (با توجه به شکستگی جمجمه و خروج نسج مغز)، حادث شده است.
دادسرای عمومی و انقلاب بروجن پس از رسیدگیهای لازم رفتار ارتکابی متهم اسماعیل – ن را منطبق با بند ج ماده 206 قانون مجازات اسلامی و مباشرت در قتل عمدی مرحوم سهراب – ب و عمل متهم فراری عباس – ب را معاون در قتل عمدی دانسته است و پرونده را با صدور قرار مجرمیت و کیفر خواست به دادگاه کیفری استان ارسال نموده است.
اکثریت اعضاء دادگاه (رئیس و سه نفر از مستشاران شعبه پنجم دادگاه کیفری استان چهار محال و بختیاری) رفتار ارتکابی متهمان را با هیچیک از شقوق سه گانه قتل عمد مقّرر در ماده 206 قانون مجازات اسلامی منطبق ندانسته و قسمت اخیر ماده 633 قانون مرقوم را نیز منصرف از موضوع دانسته و رأی بر برائت متهمان از اتهام قتل عمد صادر و اقدام آنان در رها نمودن مالباخته بی هوش را در بیابان مصداق صدر ماده 633 قانون مجازات اسلامی تشخیص داده است. لذا متهم ردیف اول (اسماعیل- ن) را به سبب مباشرت در رهاسازی به تحمل دو سال حبس و متهم ردیف دوم (عباس – ب) را به اتهام معاونت به تحمل شش ماه حبس و علاوه بر آن هر دو متهم را به هفت سال اقامت اجباری در شهرستان مراغه محکوم نموده اند.
ضمناً با توجه به پیدا شدن جسد در شارع عام مستنداً به ماده 255 قانون مجازات اسلامی حکم به پرداخت دیه از بیت المال داده اند.
یک نفر از مستشاران دادگاه به عنوان اقلیت ضمن همراهی با تصمیم سایر اعضای هیأت حاکمه راجع به تبرئه متهمان از اتهام قتل عمدی و اعلام موافقت با محکومیت آن دو به سبب رهاسازی، مخالفت خود را صرفاً نسبت به قسمت اخیر رأی همکاران قضائی ابراز و بیان عقیده نموده که متهم ردیف اول وفق ماده 318 قانون مجازات اسلامی به عنوان مسبب مسئول پرداخت دیه بوده و دادگاه نیز بدون مطالبه اولیاء دم حق صدور حکم دیه نداد.
وکیل شکات نسبت به رأی صادره درخواست تجدید نظر نموده اند که شعبه یازدهم دیوان عالی کشور به علت نقص تحقیقات و مستنداً به بند 2 قسمت ب ماده 265 قانون آئین دادرسی دادگاههای عمومی و انقلاب در ا مور کیفری رأی تجدیدنظر خواسته را نقض و جهت رسیدگی مجدد پرونده را به دادگاه صادر کننده رأی ارجاع داده است.
در رسیدگی مجدد نیز اکثریت اعضاء دادگاه کیفری استان چهارمحال و بختیاری (رئیس و دو نفر از مستشاران) رفتار ارتکابی متهمان را با هیچ یک از شقوق سه گانه قتل عمد مندرج در ماده 206 قانون مجازات اسلامی منطبق ندانسته و به شرح دادنامه شماره 73814500263- 5 /4/ 91 استدلال کرده اند که رفتار ارتکابی متهمان رها کردن مالباخته بی هوش در بیابان و مصداق صدر ماده 633 قانون مجازات اسلامی می باشد. لذا متهم ردیف اول اسماعیل – ن را به سبب مباشرت در بزه به تحمل دو سال حبس تعزیری و متهم ردیف دوم عباس – ب را به لحاظ ایفای نقش معاون با استناد به ماده 726 همان قانون به شش ماه حبس تعزیری و علاوه بر آن به عنوان تتمیم و تکمیل مجازات تعزیری و مستنداً به ماده 19 قانون مجازات اسلامی متهم ردیف اول را به هفت سال اقامت اجباری در شهرستان مراغه و متهم ردیف دوم را به ده سال اقامت اجباری در شهرستان بهاباد از توابع استان یزد محکوم کرده است و در پایان رأی اضافه نموده است. بدیهی است بنابر آنچه سابقاً استدلال گردید ( مشعر بر آنکه زنجیره سببیت و مسئولیت متهمین به واسطه عامل واسطه دیگری گسسته گردیده) مشارالیهما، مشمول مسئولیت کیفری مقرر در قسمت اخیر ماده 633 قانون مجازات اسلامی نمی باشند علاوه بر آن با التفات به کشف جسد در معبر و شارع عام و عدم توفیق در شناسائی قاتل به زعم دادگاه، موضوع مشمول ماده 255 قانون مرقوم و محل پرداخت دیه از بیت المال بوده که به سبب تصریح اولیاء دم بر عدم مطالبه دیه این مرجع تکلیفی به صدور حکم در این خصوص ندارد. رأی صادره نسبت به متهم ردیف اول حضوری و ظرف مدت بیست روز پس از ابلاغ قابل تجدیدنظر خواهی در دیوان عالی کشور می باشد. در عین حال نسبت به متهم ردیف دوم غیابی و ظرف ده روز پس از ابلاغ واقعی قابل واخواهی در همین دادگاه است.دو نفر از قضات دادگاه به عنوان اقلیت نظر داده اند اولاً رها نمودن فردی که داروی خواب آور به او خورانده شده است در کنار جاده ای که تردد اتومبیل در آن صورت می پذیرد، مصداق بارز بند ج ماده 206 قانون مجازات اسلامی می باشد، چرا که هر چند یک شخص در حال بیداری و بدون مصرف داروی خواب آور در کنار جاده اصلی و یا در پارکینگ کنار جاده با احتیاط خیلی زیادی توقف می کند و غالبا برای چنین شخصی خطری پیش نمی آید. اما شخص در حال خواب با خوراندن داروی خواب آور می باشد و خودش اطلاعی از وضعیت پیش آمده ندارد و اطلاعی از اینکه در کحا قرار دارد و زمان طولانی باید بگذرد تا هوشیاری کامل را به دست آورد قطعا در این وضعیت خطرات زیادی او را تهدید می کند و مشمول بند ج ماده 206 قانون مجازات اسلامی می گردد و انطباق دارد ثانیاً همین قدر که متهمین بنا به اظهارات متهم ردیف اول در جلسات دادرسی سعی بر آن داشته اند که مقتول را در حالتی چون مستی بوده را در جایی قرار دهند که بعد از روشنی هوا و صبح توسط عابرین دیده شود و ضمناً اتومبیل های عبوری با او برخورد نکند این خودش حکایت از آن دارد که این وضعیت برای مقتول نوعی کشنده بود و خطر مرگ او را تهدید می کرده است، فلذا ارتکاب قتل عمد توسط متهم ردیف اول و معاونت در قتل عمد توسط متهم ردیف دوم را محرز دانسته و نظر به قصاص نفس متهم ردیف اول و مجازات معاون قتل عمد برای متهم ردیف دوم را محرز دانسته و نظر به قصاص نفس متهم ردیف اول و مجازات معاون قتل عمد برای متهم ردیف دوم را دارد.آقای بهروز – الف وکیل اولیاء دم مرحوم سهراب – ب نسبت به رأی دادگاه اعتراض و از دیوان عالی کشور درخواست تجدی&