تفسیر قرارداد

ارسال شده توسط ادمین در 29 مهر 1393 ساعت 23:35:56

تفسیر قرارداد

استاد دکتر ناصر کاتوزیان

چکیده:

برای تعیین مفاد قرارداد و حل اختلاف دوطرف،در مرحلهء اجرای‏ تعهدهای ناشی از عقد،قاضی ناچار به تفسیر قرارداد است.این تفسیر باید به شیوهء علمی و قابل نظارت صورت بگیرد و روح نظام قراردادی حاکم بر آن باشد.در انتخاب شیوهء تفسیر،دو گروه افراطی در دو سوی این زنجیرهء عقاید قرار گرفته اند:1)گروهی که به ستایش عقد می‏پردازند.قراداد را قانون خصوصی دو طرف می‏پندارند و عامل تعیین کننده و نهایی را«قصد مشترک طرفین»می‏دانند.2)گروهی که به«ادارهء عقد»تمایل دارند و آن را همچون تفسیر در این گروه اجرای عدالت و حسن نیت در روابط قراردادی‏ است،هر چند که به تعدیل شروط گزاف و رندانه بینجامد.تاریخ همچون‏ ظروف مرتبط از افراطها می‏کاهد و گزافه‏ ها را تعدیل می‏کند.این دو گروه‏ افراطی نیز دربرخورد با نیازها به هم نزدیک شده‏اند؛ هر دو به سوی‏ عدالت می‏روند:یکی با پرچم احترام به اراده و دیگری با شعار حرمت‏ اعتقادها.

واژگان کلیدی : قرارداد،تفسیر،قصد مشترک،رویهء قضایی،شرط تحویل،وجه نقد.

تحلیل بحث‏1

تفسیر قرارداد در سه بخش ارائه می‏شود:

1)طرح اشکال‏های تفسیر:هدف از طرح بخش نخست این است که توجه خواننده را به‏ اهمیت بحث جلب کند و نشان دهد که،هرگاه سخن از تفسیر قرارداد می‏شود،با چه‏ دشواری‏های عدیده‏ای روبه‏رو است و بداند که حجم بزرگی از دعاوی ناظر به همین تفسیر قرارداد است.

2)بخش دوم،حاوی روش‏هایی است که برای تفسیر قرارداد وجود دارد.در این بخش،باید دید کدام یک از روش‏ها منطقی ‏تر است و با واقعیت بیشتر تطبیق می‏کند؟

3)در بخش سوم بعضی از مصادیق مشتبه مطرح می‏شود که از مهم‏ترین آنها تفسیر شرایط قولنامه‏ها و اجاره‏ نامه‏ ها است.

بخش نخست:لزوم و دشواری‏های تفسیر نزاع احتراز ناپذیر در اجرای پیمان

از دیدگاه ترافعی،قرارداد مجموعه‏ای از شرایط است که دوطرف آن به هنگام تراضی در مقام‏ صلح و آشتی هستند،ولی در مقام اجرا همانند دو متخاصم عمل می‏کنند به هنگام اجرای‏ قرارداد،هریک از دو طرف قرارداد ادعا می‏کند که مقصور مشترک به سود او بوده است و در واقع‏ آن رابه سود خود تعبیر می‏کند.بعضی نیز ادعا می‏کنند که در مقابل اجرای قرارداد به آنها ظلم شده‏ است و دادگاه باید جلوی ظلم را بگیرد ای وصف حال خود آنها است. اما وکلای آنها سعی‏ می‏کنند که سخنان موکل را با سرپوش قانونی آرایش بدهند و در غالب موارد هم موفق می‏شوند. کمتر سخنی است که انسان نتواند به آن شکل منطقی بدهد:به گفتهء هومز،قاضی‏ معروف آمریکایی که مقام علمی شامخی،همانند شیخ مرتضی انصاری در فقه،در حقوق‏ آمریکا دارد:«شما هیچ کلامی را نمی‏یابید که نشود به آن لباس منطقی پوشاند»هر کلام و عبارت و ادعایی منطقی به همراه دارد و درهیچ قراردادی نیست که نشود شروط ضمنی‏ متعددی بر آن افزود.در دعاوی تفسیر قرارداد،ادعای یک طرف این است که بنای ما این بوده یا مقصود ما چنین بوده است،دیگری منکر این ادعا می‏شود و نزاع در می‏گیرد.

مشهور است که قاضی جاهلی است بین دو عالم،ولی بهتر است گفته شود قاضی جاهلی‏ است که بر آن دو جاهل اضافه می‏شود،چون دو طرف عقد هم نمی‏دانند که در واقع قرارداد چه‏ بوده و چه سندی را امضاء کرده‏ اند.

به ویژه،در قراردادهای نمونه‏ای که کارشناسان تهیه می‏کنند،این ابهام بیشتر به چشم‏ می‏خورد:در این‏گونه قراردادها،جمعی حقوقدان به عمد متنی را می‏نویسد که قابل تعبیر و تفسیر باشد تا در مقام اجرا بتوانند به نفع خود از آن استفاده بکنند؛متنی که به ظاهر نیز عقیدهء مخالفی رابرنمی‏انگیزد تا مانع از انعقاد قرارداد بشود.چنین پیمانی بی‏گمان در مقام اجرا باعث‏ اشکال‏های فراوان می‏شود.بسیاری از قراردادهای نمونه که دولت ایران با خارجیان بسته است‏ همین اشکال مشترک را دارد.

شمایی از اهمیت تفسیر در قراردادها

برای نشان دادن شمایی از اهمیت تفسیر به بعضی از دعاوی این موضوع می‏پردازیم:
1)یکی از قراردادهای نمونه که بسیاری از حقوقدانان نیزدر جریان اختلاف دو طرف بودند، راجع به ساختن سد لتیان بود:قرارداد با شرکتی به اسم ایمپرجیلو بسته شده بد تا سد را به‏ گونه‏ای بسازد که آب تا مقدار معینی بالا بیاید و بتواند تهران و اطراف آن را آبیاری کند.ولی سد که ساخته شد،ایرانیان متوجه شدند که به آن اندازه آب نمی‏گیرند.در نتیجه برای گرفتن خسارت‏ در مراجع داوری بین‏المللی طرح دعوا کردند و چندی بعد متوجه شدند که از روستاهای اطراف‏ آب از زمین بیرون می‏زند.کارشناسان تشخیص دادند که آب ازسد نفوذ می‏کند و درپشت سد نمی‏ماند.مدت‏ها این جریان در لاهه مطرح بود و داوران نسبت به این ادعا رسیدگی می‏کردند و بالاخره هم دولت ایران را در آن زمینه محکوم کردند.دولت ایران می‏خواست بر کارشناس‏ مشاور که داور و راهنما بوده است تا کارهای مقاطعه‏کار درست انجام پذیرد دعوای جدیدی‏ طرح کند وخسارت بگیرد.بحث اصلی در تفسیر شرط تضمین حسن انجام کار مهندس مشاور بود،که آیا حاوی شرط محدودکنندهء کسئولیت اس یاتنها به معاف بودن از اثبات خسارت‏ نظارت دارد؟

بعضی از این دعاوی مهم را به صورت قرائت و تمرین در کتاب‏ها می‏آورم تا دانشجویان‏ بدانند،نظریه‏های حقوقی که در کتاب‏ها گفته می‏شود با وقایع خارجی چه اندازه متفاوت است‏ و راه‏حل‏های نظری وقتی شکل خارجی به خود می‏گیرد چه صورتی پیدا می‏کند و چه‏ اشکالاتی به وجود می‏آید.به دلیل سابقهء قضایی و رو به روشدن با دشواری‏های کار قضایی در عین حال که به نظریه‏ها می‏پردازم به مرحلهء عمل هم فکر می‏کنم و همیشه یکی از آرزوهایم این‏ بوده که پلی میان کاخ ومدرسه ایجاد شود و ما که فرصت و وسایل بیشتری برای تحقیق داریم‏ بتوانیم داده‏های جدید را دنیا بگیریم و این داده‏ها را به طرف قوهء قضائیه هدایت کنیم.(برای‏ دیدن تفصیل دعوا رک ناصرکاتوزیان الزام‏های خارج ازقرارداد،ج 1،مسئولیت مدنی ص 139 به بعد)

2-گذشته از قراردادهای نمونه،به قراردادهایی می‏پردازیم که با سند عادی می‏نویسند. اسنادی که در آن اشخاص غیر متخصص عباراتی می‏نویسد که از مفاد آن قاضی در نمی‏یابد که‏ نویسنده دعوا را انکارم می‏کند.یا تأیید؟آیا ادعای جعل می‏کند یا سند را قبول دارد یا ندارد؟ اسناد عادی هم همین حالت را دارند اسنادی را که دو طرف می‏نویسند،به ویژه در شهرستان‏ها و روستاها،هر دادرسی بخواند نمی‏فهمد که مقصودشان چیست؟یکی از پیشنهادهای مفید این‏ بود که قولنامه سروصورتی بگیرد و نمونه‏های خاصی تهیه شود که هرکس بخواهد قولنامه‏ تنظیم کند برطبق آن نمونه‏ ها باشد.

ولی،شیاع استفاده از قولنامه به جای سند رسمی را خطرناک و خلاف اصول حقوقی می‏بینیم و اعتقاد ندارم که با قولنامه می‏شود ملک ثبت شده را فروخت:طبق مادهء22 قانون ثبت،دولت فقط کسی را مالک می‏شناسد که ملک یا در دفتر املاک به نامش ثبت دشه یا به وسیلهء سند رسمی به او منتقل شده است.این رویهء نادرست که‏ قوه قضائیه قولنامه‏هارا به عنوان سندمعامله می‏پذیرد با هزار مشکل اساسی روبه روست:از جمله اینکه،اجرت المثل مورد انتقال را قاضی نمی‏تواند به سود خریدار بدهد،حکم به ملکیت‏ گذشته‏اش نمی‏تواند بدهد؛خریدار با سند قولنامه می‏خواهد پروانهء ساختمان بگیرد به او نمی‏دهند.وانگهی،پذیرش انتقال ملک باسند عادی معنایش این است که تمام مقرراتی که‏ دولت برای انتقال املاک وضع کرده است،اعم از رعایت قواعد کشاورزی،زمین‏های شهری‏ مالیات و عوارض،بیهوده است ومردم می‏توانند همهء این احکام را زیر پا بگذارند وکنترل‏ دولت نسبت به سرزمین خودش از بین برود،به بهانهء اینکه ایجاب و قبول معامله گفته شده‏ است.درست است که در فقه ایجاب و قبول باعث نقل وانتقال می‏شود،ولی معنای ایجاب و قبولی که در این قولنامه‏ها هست،تعهدی است که باید ملک را در محضر منتقل کنند و گاه‏ خودشان هم در قولنامه به این تعهد تصریح می‏کنند.پرسش مهم این است که اگر همین ایجاب‏ و قبول که در قولنامه اس باعث نقل وانتقال می‏شود به چه مناسبت تعهد می‏کنند که باید در محضر آن را ثبت کنند؟(برای دیدن تفصیل بحث رک ناصر کاتوزیان عقود معین،ج 1 ش 6 قرائت و تمرین‏2)

3.یکی از دشواری‏های تفسیر قرارداد مربوط به تحلیل شرایطی است که در اسناد خرید و فروش می‏شود:به عنوان مثال،بیعانه معین می‏کنند،بدین مضمون که خریدار مقداری بیعانه‏ می‏دهد و شرط می‏کندکه اگر ظرف 6 ماه حاضر برای امضای سند نشود حقی بر آن ندارد. فروشنده نیز اگر تخلف نکند،باید معادل مبلغ قولنامه را هم روی آن بگذارند و به طرف برگرداند. دربارهء تعبیر همین شرط نیروهای زیادی صرف شده است:عده‏ای اعتقاد دارند که شرط به‏ این معنا است ک هر طرف حق فسخ دارد،یعنی می‏تواد دو برابر بیعانه را بدهد وقرارداد را فسخ‏ کند عده‏ای هم اعتقاد دارند که،وجود چنین وجه التزامی به معنی دادن خسارت عدم انجام‏ تعهد،یا تأکید به این التزام است؛بدین مضمون که،اگر مدیون تعهد را بجا نیاورد چنین خسارتی‏ می‏شود از او گرفت بنابراین،اختیار با طرف مدعی است که حق دارد یا خسارت ر بگیرد یا الزام‏ به معامله را بخواهد و وجود بیعانه یا تعیین خسارت دلیل بر این نیست که حق فسخ برای طرف به وجود بیاید(رک.عقود معین،همان)

4.در قراردادهای تجارتی نیز گاه طرفین عبارتی به هم گفته‏اند یا تلگرامی رد و بدل کرده‏اند یا با فاکس و تلکس پیامی به هم داده‏اند که تعبیر مقصود واقعی آن دادگاه را دچار اشکال می‏کند که، در مرحلهء نخست،آیا قرارداد به واقع انجام شده است؟و در صورت وقوع،این قرارداد چه معنی‏ می‏دهد؟چگونه بایستی قرارداد را تکمیل کرد تا اختلافاتی که به وجود آمده است حل شود؟

به یاد دارم سلسله مکاتباتی با یکی از خلبان‏های شرکت بوئینگ در انگلستان انجام شده بود برای استخدام در شرکت ملی هواپیمایی ایران و سرانجام آن را خلبان را استخدام نکرده بودند. خلبان در دادگاه انگلستان طرح دعوا کرده بود و یک رقم نجومی خسارت می‏خواست،به عنوان‏ اینکه شما قرارداد استخدام را با من بسته‏اید،ولی مرا به کار نگمارید؛در نتیجه از کار سابقم‏ بیکار شدم،از شغلم استعفا دادم که خسارت همه به عهدهء طرف قرارداد است.این خسارت‏ها در دادگاه انگلستان مطرح شده بود و دادگاه انگلستان هم دادخواست و مدارک را فرستاده بود به‏ شرکت هواپیمایی ایران که پاسخ داده شود.

در این دعوا،خوانده برای دفاع از خود ناچار بود که راجع به حقوق ایران از اهل فن فتوا بگیرد،چرا که قرارداد تابع قانون ایران تلقی شده بود.نخستین اختلاف در این بود که آیا چنین‏ قراردادی واقع شده است یا نه؟توده‏ای نامه‏های مختلف وبی سر و ته مبادله شده بود بین شرکت‏ ملی هواپیمایی و آن خلبان و اختلاف در این بود که اصلا قراردادی واقع شده است یا نه؟

در بحث طرح اشکال‏ها به نتیجهء دعوا توجه نداریم.با وجود این به طور اجمال یادآور می‏شوم نظری که به سود ایران دادم در دادگاه انگلستان هم پذیرفته شد و خلبان محکوم شد.

در قراردادهای تجارتی و،به خصوص با دلایل الکترونیکی،اختلاف‏ها شدیدتر هم می‏شود: دو طرف فاکس یا ای‏میل می‏زنند و معلوم نیست که پیام از کجا آمده؟آیا فاکس دلیل است‏ یا نه؟امضایی وجود ندارد،امضایی که پای فاکس می‏کنند چه اعتباری دارد؟که مسائل آن‏ مشهور شده به حقوق«تجارت الکترونیکی»این اصطلاح هم عنوان درستی نیست.تجارت‏ تجارت است،جز اینکه اثبات قرارداد از راه الکترونیکی است:یعنی،در مقام تجارت،مبادلهء الکترونیکی با تجارت غیر الکترونیکی از نظر ماهوی تفاوتی ندارد،فقط از نظر اثبات است که تردید می‏شود آیا وسایل الکترونیکی در زمرهء دلایل اثباتی معتبر هستند که در دادگاه‏ها قابل‏ قبول باشد یا نه؟

5. بی‏گمان،بهترین مصداق از اسنادی که اختلاف ایجاد نمی‏کند سندهای رسمی است.به‏ دلیل تجربیاتی که سردفتران دارند ونمونه‏هایی که از پیش تهیه کرده‏اند مطالب را به گونه‏ای‏ می‏نویسند که اشکال کمتر بشود.ولی این ظاهر کار است.در دعاوی مستند به سند رسمی هم‏ اعتراض به دستور اجرای اسناد رسمی به وفور در دادگاه‏ها مطرح است؟گاه در همان سند رسمی‏ چیزهایی می‏نویسند که مقصود را روشن نمی‏کند.گاهی هم بعضی مصالح ومفاسد باعث این‏ می‏شود که اختلافات دامنه‏ارتر گردد:به عنوان مثال به یاد دارم قبل از تصویب قانون 1339 آیین‏نامه‏ای حاکم بر اجاره‏ها بود به اسم آیین نامهء تعدیل.در آیین نامهءتعدیل،روابط موجر و مستأجر شبیه قانون 1356بود که اکنون نیز در روابط موجر و مستأجر در محل کسب اجرا می‏شود.در آیین نامه از حقوق مستأجر حمایت شده بود،ولی در آن ماده‏ای داشت بدین‏ مضمون که،اگر ثابت شود ملکی بعد از تصویب آیین‏نامه در زمین بیاض از پی بنا شده،آن ملک‏ مشمول آیین‏نامه نیست و موجر می‏تواند تخلیهء مستأجر را بخواهد.

این حکم استثنایی سبب شده بود که موجرین،برای تحصیل تصدیق نوسازی،به‏ شهرداری‏ها هجوم آوردند و به انواع واقسام زد و بندها را روی آورند؛بدین ترتیب که دستی بر ساختمان می‏کشیدند؛تصدیقی می‏گرفتند که از پی در زمین بیاض بنا شده و برمبنای آن اجرائیه‏ صادر می‏کردند می‏خواستند همهء مستأجرین را از محل‏های کسب برانند؛کاری که در صورت‏ تحقق یک فاجعه ملی و بحران اقتصادی ایجاد می‏کرد.اکنون باید دید وظیفهءقاضی که با این‏ چنین حوادثی روبه رو می‏شود،چیست؟

در این باره دو طرز فکر وجود دارد:عده ‏ای می‏گویند،بازتاب‏های اجرای قوانین به ما ربطی‏ ندارد؟قانونگذار حکمی را که عادلانه‏تر می‏دیده مقرر کرده است. ما قانون را اجرا می‏کنیم و به‏ نتایج ا

این مطلب را به اشتراک بگذارید:


  • درباره ما

    موسسه حقوقی فقیه نصیری در بهار سال هشتاد و هشت به همکاری سه نفر از وکلای پایه یکم دادگستری ، عضو کانون وکلای دادگستری استان مازندران ، به مدیریت عاملی آقای البرز فقیه نصیری، ریاست آقای احسان فقیه نصیری و نائب رئیسی آقای گودرز فقیه نصیری(با بیش از دو دهه فعالیت در این عرصه) تحت ...

  • ارتباط با ما

    نشانی: چالوس، مقابل دادگستری، ساختمان وکلا، طبقه اول، واحد سوم

    تلفن: 01152255455 , 01152254080