نقدی بر محرومیت زوجه در ارث از زمین-ماده946

ارسال شده توسط ادمین در 16 آبان 1393 ساعت 23:19:52

نقدی بر محرومیت زوجه در ارث از زمین-ماده946

همانگونه که دراین ماده آمده است: زوجه از میراث در زمین محروم می باشد.اما اگر در کتب فقهی موجود سیری گذرا داشته باشیم ، به سادگی ملاحظه می کنیم که نظریه فوق تنها یکی از دیدگاهها بوده وهمانگونه که درآینده بیان خواهیم داشت فقهاء زیادی از دیر باز این نظریه را رد نموده اند که ما به نقد وبررسی این دیدگاهها خواهیم پرداخت.

ماپس از بیان روایات موافق و مخالف ودید گاه های فقهایی که در دو گروه موافقین و مخالفین قرار گرفته بودند , مطالب ذیل را به عنوان نتیجه بیان کردیم: اینکه زوجه از ارث در زمین بطور مطلق محروم باشد, دیدگاهی است که نمی توان به سادگی آن راپذیرفت بلکه به نظر می رسد با در نظر گرفتن مجموع أدله مناسبتر است که بگوییم:

ما در اصل بردن میراث از سوی زوجه به اطلاق آیه عمل می کنیم وبا توجه به اینکه 17 روایت در تخصیص آیه وارد شده است, به این اخبار توجه می کنیم. از آنجا که این اخبار بنا به اعتراف بسیاری از موافقین , صلاحیت تخصیص آیه را ندارند. بنا براین اصل ارث از زمین ثابت است.حال باتوجه به اینکه مجموع این اخبار را نمی توان نادیده گرفت,یک بار به جمع این 17 روایت با آیه می پردازیم وبار دیگر به جمع با آن دو روایت.اولاّ:درجمع با آیه نظریه سید مرتضی متین است که فرمودند: ارث از قیمت زمین طریق جمع میان آیه واین اخبار است.که نظریه سید مورد قبول بسیاری ازجمله علامه وغیره قرار گرفته است.

ثانیاّ:درجمع میان این 17 خبر وآن دو روایت نیز به جمع مشهور توجه می کنیم :که زوج در صورتی که دارای فرزند باشد , از زمین ارث می برد.
بنابراین:
(درصورتی که زوجه, فرزندی ازشوهر خود داشته باشد, علاوه بر قیمت منقولات, از قیمت زمین نیز براساس سهام مفروض (یک هشتم) ارث می برد)

طرح بحث:

بسم الله الرحمان الرحیم

« این موضوع از مشکلات فن فقه است پس خداوند ما را در تحقیق حال یاری کند» «مقدس اردبیلی»
به نام آنکه شرایع اسلام را راهی به سوی حدایق خویش قرار داد .

ارث در لغت از ماده ورث وبه معنی بقاست و وارث از صفات خداوند در قرآن کریم است(سوره حجر آیه 23 )این واژه اصطلاحی فقهی وحقوقی است که به معنی انتقال دارایی وحقوق(میراث) شخص در گذشته (مورث) به شخص زنده(وارث) است که با رعایت شروط وموازینی خاص انجام می پذیرد.
آنچه که میان فقهاء در اعصار کنونی از فتاوای مشهور محسوب می شود،این است که زوجه نه از عین زمین ارث می برد ونه از قیمت آن، نویسندگان قانون مدنی نیز در هنگام تدوین, بر این نظریه توجه نموده و در ماده 946چنین مرقوم داشتند:

زوج از تمام اموال زوجه ارث می برد ولیکن زوجه از اموال ذیل :1- از اموال منقوله از هر قبیل که باشد 2- از ابنیه و اشجار.(بناءها و درختان)
همانگونه که دراین ماده آمده است: زوجه ازمیراث در زمین محروم می باشد.اما اگر در کتب فقهی موجود سیری گذرا داشته باشیم ، به سادگی ملاحظه می کنیم که نظریه فوق تنها یکی از دیدگاهها بوده وهمانگونه که درآینده بیان خواهیم داشت فقهاء زیادی از دیر باز این نظریه را رد نموده اند که ما به نقد وبررسی این دیدگاهها خواهیم پرداخت.

البته مناسب است این نکته را متذکر شوم از آنجا که بقول سیدمرتضی این مسأله از متفردات امامیه می باشد واهل سنت بر اساس اطلاق آیه(ولهن الثمن مما ترکتم ان لم یکن لکم ولد)(قرآن کریم, سوره نساء,آیه 11 )به زوجه یک هشتم کل اموال زوج را پرداخت نموده وهیچگونه تخصیص یا تقییدی را به این آیه متوجه نمی کنند.
وبر این اساس ما مشاهده می کنیم که اهل سنت راجع به این موضوع اصلا بحث نکرده ومانیز از آنها چیزی نیافتیم.ما قبل از ورود به بحث اصلی , به اختصار از میراث زن در تاریخ نکاتی را بیان میکنیم.

1- میراث زن در تاریخ

در ایران باستان دو عنوان برای زنان مطرح بوده است: زن ممتاز وچاکر زن , زنان ممتاز
وپسرانش به یک میزان ارث می بردند ولی چاکر زن وفرزندانش حق ارث نداشتند.
در یونان باستان میراث خانواده به بزرگترین پسر می رسید ودیگران عموما از ارث محروم بوده اند. رومیها خانواده راواحدی مستقل می دانستندو سرپرست خانواده مالک مطلق اموال بودوهنگامی که پدر میمرد یکی از پسران یا برادران او که می توانست خانواده را سرپرستی کند , تمام اموال را تحت اختیار خود قرار می داد. (جمعی از محققین .دایره المعارف بزرگ اسلامی .1379ج7 ص 450)

درشریعت یهود اصل کلی مبتنی بر محرومیت زنان به ویژه زوجه از ارث است و در تورات آمده است :
تا وقتی که فرزند پسر وجود داشته باشد , دختر ارث نمی برد و چنانکه برای متوفی پسری نباشد, ارث او به دخترانش می رسد.( تورات سفر اعداد8:27-به نقل از دایره المعارف بزرگ اسلامی ج7 ص 450)

در میان عرب پیش از اسلام سه گونه نسبت موجب ارث بود :1- قرابت نسبی 2- فرزند خواندگی 3- ولاء.
وهر قرابتی نیز موجب ارث نمی شد بلکه مرد بودن , بلوغ, قدرت دفاع, وحمل سلاح ازشروط آن بود.
با ظهور شریعت اسلام ونزول قرآن ,شیوه محروم کردن زنان از ارث , مانند بسیاری ازآداب جاهلی باطل شناخته شد و ضمن تثبیت ارث برای زنان قاعده دوبرابر بودن سهم مردان نسبت به زنان مطرح گردید.

(2) ادله مخالفین میراث زوجه اززمین

یکی از مخالفین میراث زوجه اززمین ابن ادریس می باشد او در بیان نظریه خویش عنوان می کند:
درصورتی که ما وظاهر قرآن باشیم ودلایل دیگررا در نظر نگیریم به زوجه از تمام اموال ماترک ارث می دادیم واگر هم از این اعطاء کل عدول نمودیم , بخاطر اجماع وتواتر اخبار است ولذا می گوییم زوجه از خاک ارث نمی برد. واز قیمت آن نیز بهره ای نخواهد برد بلکه به منقولات واعیان توجه کرده وقیمت آن را به زوجه پرداخت می نماییم. وهمچنین اینکه می گویند : زوجه در صورتی که دارای فرزند باشد , از تمام ما ترک به او پرداخت می شود , این اختیار ابن بابویه است که دلیل او خبر واحدی می باشد که برای ما علم وعملی را ایجاب نمی کند.( ابن ادریس حلی .1410هجری ج3 ص258)

در دیدگاههای ابن ادریس دو نکته قابل توجه است:
الف: ایشان ادعای اجماع می کنند که زوجه از زمین ارث نمی برد , در حالیکه چنین اجماعی مخدوش است زیرا ما در بخش ادله موافقین, به نام و بیان فقهاء بزرگی از متقدمین و متأخرین اشاره خواهیم کرد که آن خود بنوبه خویش می تواند نوعی اجماع برای موافقین میراث باشد .
ب: ابن ادریس در سخنان خود خبر واحد را موجب علم وعمل نمی داند و بر این اساس دیدگاه ابن بابویه را مورد نقد قرار داد , در حالیکه بر اساس یک تحلیل که دراصول فقه تبیین شده است : در صورتی که خبر واحد موثوق الصدور بوده وهمچنین تباین با قرآن نیز نداشته باشد می توان بدان عمل نمود وعمل نکردن براساس خبرواحد دیدگاهی قدیمی است که دیگر طرفداری در میان اصولیین ندارد.

ازجمله مخالفین میراث زوجه صاحب ریاض می باشد, ایشان عنوان میکنند:
شکی نیست که زوجه از عقار چیزی به ارث نمی برد وتنها از قیمت آلات, بناء اعم از چوب وغیره می تواند بهره مند گردد ودلیل ما نصوص مستفیضه ای است که حتی می توان ادعای تواتر احادیث را در این خصوص ابراز نمود. وهمچنین مقتضای اطلاق عبارات فقهاء این است که در حرمان تفاوتی نمی کند که زوجه دارای فرزند باشد یا نه واین نظریه اقوی است. ( الطباطبایی.1412 ج9ص140)

دیگر مخالف میراث زوجه از زمین, فقیه خبیر صاحب جواهر می باشد.ایشان پس از نقل کلام زیبای صاحب دعایم الاسلام که ما نیز بدان می پردازیم ,عنوان نمودند که این سخن غریب از فقه وفقهاء است وسپس در شرح سخن صاحب شرایع «که اگر زوجه دارای فرزند باشد از زمین ارث میبرد» گفتند:
ما دلیل قابل اعتنایی برای این تفصیل مشاهده نکرده ایم بلکه ظاهر اجماعات و روایات , این است که فرق میان زنان دارای فرزند وغیره وجود ندارد.البته در مقطوع( روایتی که سلسلة سند آن قطع شده و پیوسته نباشد) ابن اذینه چنین حکمی آمده است , ولی ما بدلیل اینکه در روایت بودن آن شک داریم, دارای حجیت نبوده وجمع میان این روایت و روایات دیگر جمع بدون شاهد است.(محمد حسن النجفی1367 ج39 ص212 )

فقهاء معاصر عموما براساس نظریه مخالفین به این موضوع نگریسته اند که البته برخی با احتیاط برخورد نموده وبرخی نیز تفصیلهایی داده اند که ما به چهار دیدگاه اشاره میکنیم:
مرحوم طباطبایی درجواب سؤالی گفته اند:( زوجه ، چه ذات ولد نباشد ، چه باشد، از منقولات ارث میبرد عینا واز اراضى محرومه(به او داده نمی شود) است مطلقا ، عینا وقیمتا ، بدون فرق مابین اراضى مساکن وخانات وبساتین(زمین ، خانه ، مغازه، باغ) و غیرها . واز اشجار محرومه است عینا ، نه قیمه ، وهکذا از ابنیه وآلات آن . ومجراى آب ، چه قنات باشد ، چه غیر آن ، در حکم اراضى است .)( السید الیزدی. 1367 ص 140)

امام خمینی نیز چنین عنوان نمودند:
مسألة 5 - یرث الزوج من جمیع ترکه زوجته من منقول وغیره ، وترث الزوجة من المنقولات مطلقا ، ولا ترث من الاراضی مطلقا لاعینا ولا قیمة سواء کانت مشغولة بالزرع والشجر والبناء وغیرها أم لا ، وترث القیمة خاصة من آلات البناء کالجذوع والخشب والطوب ونحوها ، وکذا قیمة الشجر والنخل ( السید الخمینی. 1375 ج 2 ص 397 )
(زوج از تمام ترکه زوجه ارث می برد ولیکن زن تنها از منقولات)

مرحوم آیت الله خویی نیز همین عقیده را دارند:
یرث الزوج من جمیع ما ترکته الزوجة منقولا وغیره أرضا وغیرها وترث الزوجة مما ترکه الزوج من المنقولات والسفن والحیوانات ولا ترث من الارض لا عینا ولا قیمة وترث مما ثبت فیها من بناء وأشجار وآلات وأخشاب ونحو ذلک(السید الخوئی. 1410. ج 2 ص 372 )
(زوج از تمام ترکه زوجه ارث می برد ولیکن زن تنها از منقولات)

فقیه متقی آیت الله گلپایگانی نیز دارای همین فتوی بوده ولیکن در غیر زمین منزل یعنی زمینهای کشاورزی وباغ می فرمایند:
(والاحوط الاولى ان یحصل سایر الورثه رضاها فی غیر ارض الدار – احوط و اولی این است که در غیر زمین منزل ورثه رضایت زوجه را جلب کنند.)( السید الگلپایگانی ص 155)
ایشان در جای دیگر ارث زوجه را از زمینهای غیر از منزل مسکونی ثابت می دانند:(واما ارث زن از قیمت متصرفى اگر مقصود از متصرفى موردى است که شرعا براى متصرف حقى ثابت باشد زن نیز از آن حق ارث میرد) (السید الگلپایگانی .1414 - ج 2 ص349 )

روایات:

ما در خاتمه این قسمت تنها به دو روایت از هفده روایتی که ظاهرا بر منع زوجه از زمیِن دلالت دارند اشاره می کنیم:
(1)زراره عن أبی جعفر ( علیه السلام ) أن المرأة لا ترث مما ترک زوجها من القرى والدور والسلاح والدواب شیئا ، وترث من المال والفرش والثیاب ومتاع البیت مما ترک ، وتقوم النقض والابواب والجذوع والقصب فتعطى حقها منه .(حر عاملی 1414 -ج17 باب 6 ح1 )

زراره از امام باقر (ع) روایت می کند که زوجه از آنچه که زوج به ارث گذاشت از قریه و خانه و سلاح وچهار پایان به ارث نمی برد وتنها از مال و فرش ولباس ومتاع خانه می تواند سهمی به عنوان ارث دریافت کند و نیز مصالح ساختمان , درب هاوچوب قیمت گذاری شده و حق زوجه از قیمت داده می شود .

عن أبان الاحمر قال : لا أعلمه إلا عن میسر بیاع الزطى ، عن أبی عبد الله علیه السلام قال : سألته عن النساء ما لهن من المیراث ؟ قال : لهن قیمة الطوب والبناء والخشب والقصب ، فأما الارض والعقارات فلا میراث لها,قال : قلت : کیف صار ذا ولهذه الثمن ولهذه الربع مسمى ؟ قال : لان المرأة لیس لها نسب ترث به وإنما هی دخیل علیهم إنما صار هذا کذا لئلا تتزوج المرأة فیجئ زوجها أو ولدها من قوم آخرین فیزاحم قوما آخرین فی عقارهم . (حر عاملی -ج17 باب 6 ح3)

میسر بیاع از امام صادق (ع) سوأل نمودند در خصوص زنان که میراث آنها چه مقدار می باشد امام در پاسخ فرمودند: که آنها قیمت مصالح ساختمانی مانند خشت و چوب را دریافت می کنند اما از زمین و عقار میراثی برای آنها نیست .

اصطلاحات:

در روایات اصطلا حاتی بیان شده است که در ذیل بدان می پردازیم:
رباع:جوهری رباع را جمع ربع می داند که عبارت از خانه می باشد. ( جوهری 1407–ج 3 ص 1211 )
صاحب جواهر عنوان می کند که رباع میان لغویین به منزل معروف است. وطن ربع نامیده می شود زیرا شخص در آن تربیع میکند یعنی اطمینان پیدا می کند.(محمد حسن النجفی ج39 ص 213)
ضیاع:درلسان العرب عقاررا به منزل وضیعه معنی کرده است ( ابن منظور – 1405 .ج12 ص231)
و صاحب جواهر نیز عقار را به غیر منزل تعبیر نموده و آن را به نخل و سایر
درختان تفسیر می کند ولیکن از روایات استفاده می نماید که عقار به هر آنچه که دارای اصل باشد مانند خانه و درخت گفته می شود . (محمد حسن النجفی ج39 ص 213)

(3) ادله موافقین میراث زوجه اززمین

یکی ازموافقین میراث شیخ طوسی است که عنوان میکند : این حکم برخی از اصحاب که زوجه از زمین ارث نمی برد در صورتی است که زن از شوهر خویش فرزندی نداشته باشد , که در صورت وجود فرزند حق زن به طور کامل پرداخت می شود. ( شیخ طوسی ص462)
قاضی ابن براج نیز یکی از موافقین میراث بوده وچنین می گوید: در صورتی که زوجه از همسر خویش فرزند داشته باشد , از تمام ماترک ارث می برد- ولم یمنع من شیء منه (القاضی ابن البراج 1406 –ج2ص140)

علامه حلی نیز این دیدگاه را پذیرفته ومی گوید: زوجه در صورتی که فرزند داشته باشد, از تمام ترکه اعم از زمین , مسکن وباغ به ارث می برد. ( علامه حلی- 1412. ج9ص43)
سید مرتضی نیز به نوعی از جمله موافقین محسوب شده و می گوید: یکی از متفردات امامیه این است که زوجه از زمین شوهر خود ارث نمی برد,اما فقهاء از اهل سنت مخالفت نموده وبین زمیِن وغیره فرق نگذاشتند.آنچه که در نفس من قوی جلوه می کند این است که به زوجه قیمت زمین ومانند آن پرداخت می شود.

او درتقویت نظریه خود عنوان می کند :اگر ما به احتساب قیمت بپردازیم, هم به روایات عمل کرده وهم ظاهر کتاب از تخصیص سالم می ماند. ( الانتصار- الشریف المرتضی 1415.ص582)
شهید اول نیز بشرط داشتن فرزند از زوج متوفی برای زن از زمین ارث کامل در نظر می گیرد وشهید ثانی نیز نظر ایشان را مورد تأیید قرار می دهد.( الشهید الثانی 1410–ج8 ص174)


این مطلب را به اشتراک بگذارید:


  • درباره ما

    موسسه حقوقی فقیه نصیری در بهار سال هشتاد و هشت به همکاری سه نفر از وکلای پایه یکم دادگستری ، عضو کانون وکلای دادگستری استان مازندران ، به مدیریت عاملی آقای البرز فقیه نصیری، ریاست آقای احسان فقیه نصیری و نائب رئیسی آقای گودرز فقیه نصیری(با بیش از دو دهه فعالیت در این عرصه) تحت ...

  • ارتباط با ما

    نشانی: چالوس، مقابل دادگستری، ساختمان وکلا، طبقه اول، واحد سوم

    تلفن: 01152255455 , 01152254080