اقسام مهریه : مهریه بر سه قسم است: 1- مهر المسمى 2- مهرالمثل 3- مهرالمتعه
1- مهر المسمى :
اگر در حین عقد ازدواج مهریه با توافق طرفین (زن و شوهر) تعیین شود، در اصطلاح فقه به آن مهرالمسمى گویند، مهرالمسمى مال معینى است که با توافق دو طرف عقد (زن و مرد) یا شخصى که زن و مرد به عنوان داور انتخاب کرده اند، به عنوان مهریه تعیین مى شود. این مال مى تواند شامل عین معین باشد: مانند وسیله نقلیه، منزل، زمین، باغ و مانند آن؛ همچنین مى تواند منفعت باشد: مانند اینکه زن بتواند اجاره بهاى منزلى که متعلق به شوهرش مى باشد را مثلاً مدت یک سال دریافت کند. به همان نسبت مى تواند عمل معینى باشد، البته عمل باید ارزش اقتصادى داشته باشد: مانند تعلیم قرآن یا تعلیم هنر نقاشى یافن خیاطى، یا ساختن بنایى براى زن در مدت معینى و مى تواند حق باشد که حق دینى و یا حق عینى است براى مثال مرد متعهد مى شود مبلغ یکصد هزار تومان بابت مهر به زن بدهد و نیز مرد مى تواند طلبى که از شخص دیگرى دارد را مهر زن قرار دهد و حق عینى، حقى که مرد در مال دیگرى دارد، مانند حق ارتفاق (حق عبور از منزل دیگرى) و حق انتفاع: مانند استفاده از منزلى که در اجاره مرد است.
شرایط مهر المسمى
الف: مالیت داشته باشد
داراى ارزش اقتصادى و قابل خرید و فروش باشد. براى نمونه نمى توان آب دریا یا هوا را مهر قرار داد.
ب: قابل تملک باشد
قابل نقل و انتقال باشد و زن بتواند به محض وقوع عقد آن را به ملکیت خود درآورد و یا مرد آن را در اختنیار زن و تحت تملک او قرار بدهد. براى مثال مشترکات عمومى مانند بوستان هاى عمومى یا فضاى سبز یا جاده و خیابان و یاموقوفات که قابل تملک به وسیله افراد واشخاص نمى باشند را نمى توان به عنوان مهر تعیین کرد و یا به عنوان مثال مالى که متعلق به غیر یا دیگرى است، یا مالى که به دلیل بدهى به دیگرى در توقیف است (از طریق مراجع قانونى) نمى توان مهر قرار داد مگر اینکه با اجازه غیر یا با رضایت طلبکار باشد. بنابراین مالى که مهر قرار داده مى شود باید مالک آن شوهر باشد ولى ملک دیگرى را هم با اجازه و اذن مالک مى توان مورد مهر قرار داد اگر مالک ملک و صاحب مال اجازه ندهد شوهر باید مثل یا قیمت آن را بدهد.
ج : معلوم باشد
معلوم بودن مهر این است که مقدار و جنس و وصف آن مشخص باشد به وسیله وزن کردن یا کیل (پیمانه) یا به عدد یا مشاهده و با توصیف رفع ابهام شود مانند ده متر پارچه یا سى کیلو گندم و در بعضى موارد نیز وصف شىء از طریق حواس حاصل مى شود: مانند بوى عطر یا زعفران یا گلاب یا طعم ترشى و از اینگونه اشیا. هرگاه مهر، عین معین باشد مى بایستى هنگام عقد موجود باشد والا تعیین مهر، باطل خواهد بود. (مستنبط از ماده 361 قانون مدنی).
د: معین باشد
مهر باید طورى معین شود که مردد نباشد، به عنوان مثال یکى از دو خانه یا یکى از دو اتومبیل نباشد، باید کاملاً معین شود که چه چیزى به عنوان مهر تعیین مى شود.
ه: داراى منفعت عقلایى و مشروع باشد
مهر باید منفعت عقلایى و مشروع داشته باشد، چیزى که قانون، فروش یا استعمالش را منع کرده است مانند مشروبات الکلى یا موادمخدر، نمى توان مهر قرار داد. مهریه باید حلال باشد. گوشت خوک ، مردار، شراب یا چیزهایى که مالکیت آن براى مسلمانان مشروع نیست را نمى توان مهر قرار داد و در صورتى که مهر قرار داده شود چنین مهرى باطل است لیکن عقد صحیح است و بنابر شرایط موجود، باید مهرالمثل یا مهرالمتعه تعیین نماید.
و: قابل تسلیم باشد
شوهر باید قدرت تسلیم مهر را به زن داشته باشد، مالى را که در دریا غرق شده یا در جاى نامعینى پنهان است و قابل دسترسى نیست، نمى توان به عنوان مهر تعیین کرد، مگر اینکه زن به تنهایى، یا با کمک دیگران بتواندآن را تحصیل کند وبه دست آورد.
2- مهرالمثل
مهرى است که در ضمن عقد، بر آن توافق نشده، یا توافق بر مهر شده، اما به جهتى مهر تعیین شده باطل شد یا فاقد مالیت باشد یا عدم مهر در عقد شرط شده باشد، یا اینکه نکاح به جهتى باطل باشد و زن، به بطلان نکاح جاهل بوده باشد. در هر صورت، زمانى مهرالمثل به زن تعلق مى گیرد که بعد از عقد و پس از زناشویى باشد، نزدیکى شرط استقرار مهرالمثل است برحسب عرف و عادت و با توجه به وضع زن از لحاظ سن، زیبایى، تحصیلات، موقعیت خانوادگى و با در نظر گرفتن مکان و شرایط و اوضاع و احوال و امثال اینها معین مى شود.
3- مهرالمتعه
در صورتى که مرد اقدام به طلاق زن قبل از زناشویى و قبل ازتعیین مهر نماید، زن مستحق مهر نیست ولیکن بر عهده مرد است که مهرالمتعه را به زن پرداخت کند. مهرالمتعه هدیه اى است که مرد برحسب وضعیت و امکانات مالى خود (اگر ثروتمند باشد بیشتر و اگر فقیر باشد نیز به اندازه دارایى خود) به زن پرداخت مى نماید.
این مرد است که مهرالمتعه را تعیین مى کند و برخلاف مهرالمسمى است که با توافق طرفین تعیین مى شود، در صورت اختلاف بر مقدار مهرالمتعه، حاکم مقدار آن را تعیین مى کند.
شرایط مهرالمتعه براى تعیین مهرالمتعه به آیه شریفه 236 سوره مبارکه بقره استناد شده است. پس براى استحقاق زن براى مهرالمتعه سه شرط لازم است:
1- در عقد نکاح مهرى ذکر نشده باشد و بعداً نیز زوجین آن را تعیین نکرده باشند.
2- زناشویى واقع نشده باشد.
3- زوجین با طلاق از هم جدا شده باشند، نه با فوت یا بذل مدت یا فسخ نکاح.
تفاوت مهرالمثل و مهرالمتعه نخست آنکه: مهرالمثل و مهرالمتعه زمانى معین مى شود که ذکرى از مهر در عقد نشده باشد، یا مهرالمسمى باطل باشد و تفاوت این دو مورد در این است که:
1- در تعیین مهرالمثل، صفات و خصوصیات زن ملاک است، ولى مهرالمتعه به میزان دارایى مرد بستگى دارد.
2- استحقاق زن در مهرالمثل بعد از زناشویى است، ولى مهرالمتعه پیش از زناشویى و با وقوع طلاق محقق مى شود.
زن و شوهر مى توانند اختیار تعیین مهر را به یکى از زوجین یا دیگرى واگذار کنند، در این صورت، آن زن را «مفوضه المهر» مى گویند؛ شخص ثالثى را که اختیار تعیین مهر به وى سپرده شده است «داور» مى نامند. داور یک یا چند نفر ممکن است باشد و زن و شوهر مى توانند داور اختصاصى تعیین نمایند؛ یا آن که داورها مى توانند یک نفر دیگر را انتخاب کنند تا مهر را تعیین نماید. اگر داور انتخاب شده، شوهر یا شخص دیگرى باشد، مختار است به هر اندازه که بخواهد مهر را تعیین نماید و اگر داور در تعیین مهر، زن باشد، نمى تواند بیش از مهرالمثل مهریه تعیین کند. این محدودیت را قانونگذار به نفع شوهر و براى جلوگیرى از سوءاستفاده زن از اختیار خویش در نظر گرفته است.
داور مى تواند حتى پس از آنکه مرد همسر خود را طلاق داد یا نکاح به علتى فسخ شد، مهر تعیین کند زیرا سمت داور با طلاق و فسخ از بین نمى رود و هیچ منعى براى تعیین مهر بعد از طلاق و فسخ وجود ندارد. در صورت فوت داور پیش از تعیین مهر، اگر فوت وى پس از زناشویى باشد زن مستحق مهرالمثل است.
بنابراین زناشویى شرط استحقاق تعیین مهرالمثل براى زن به شمار مى رود.
استقلال مالى زن در نکاح دین اسلام استقلال مالى زن را در زندگى مشترک به رسمیت شناخته است و زن در روابط مالى و اقتصادى خود تابع شوهر نیست و در انجام معاملات، استقلال دارد. زن و مرد پس از ازدواج مى توانند دارایى هاى جداگانه داشته باشند و به طور مستقل در دارایى هاى خود دخل و تصرف کنند.
اسلام به زن حق داده مالک شود و تحصیل ثروت کند و به مرد حق نداده در ثروتى که به او تعلق دارد تصرف کند. ماده ???? قانون مدنى مقرر مى دارد: «زن مستقلاً مى تواند در دارایى خود هر تصرفى را که مى خواهد بکند.»
مالکیت زن بر مهر و آثار آن ماده 1082 قانون مدنى مى گوید: «به مجرد عقد زن مالک مهر مى شود و مى تواند هر نوع تصرفى که بخواهد در آن بنماید.» مطابق این ماده اگر مهریه عین معین باشد مثلاً خانه باشد، زن با وقوع عقد مى تواند آن را بفروشد یا اجاره دهد یا هبه نماید. اگر مهر عین کلى باشد، مانند پول یا طلا، مرد با تحقق عقد، به زن بدهکار مى شود و زن حق مطالبه آن را از شوهر دارد. هر گاه مهر، منفعت یا هر حق دیگرى باشد، زن به محض وقوع عقد مى تواند تصرفات مالکانه بنماید یعنى هر نوع تصرفى که مالک مى تواند در مال خود اعمال کند او هم اعمال نماید.
مالکیت زن بر مهریه خویش به حدى محکم است که در صورت فوت زن مهریه وى، جزو ماترک او به حساب آمده و به بازماندگانش به ارث مى رسد، زیرا به محض وقوع عقد ، زن مالک مهر مى شود و مهر جزو اموال و دارایى ها و یا طلب زن محسوب مى گردد؛ بنابراین پس از فوت زن، مهر جزو ماترک او خواهد بود. همچنین در صورت فوت شوهر، مهریه زن قبل از تقسیم اموال از دارایى او کسر و به زن پرداخت مى شود، زیرا مهریه دین متوفى است که پیش از تقسیم ترکه از اموال ودارایى هاى متوفى باید کسر و پرداخت شود. حتى اگر مهریه حال نباشد و در آن شرط مدت یا اقساط شده باشد. زیرا مهریه دین است و بعد فوت مدیون، دین مؤجل «مدت دار» به حال تبدیل مى شود. در واقع باید گفت مهریه ، بخشى از بدهى هاى مقدم و واجبه و جزو دیون ممتاز بوده و حتى جایز نیست که مردى در قلب خود نیز نیت عدم پرداخت آن را کند.
مالى که به عنوان مهریه زن قرار داده مى شود، ممکن است عین یا دین یا منافع چیزى و یا انجام کارى باشد. در صورتى که مهریه عین معین باشد، مانند خانه ، باغ ، زمین ، وسیله نقلیه و غیره. از همان لحظه عقد ، در چارچوب ملکیت زن درآمده و زن مالک کلیه منافع آن از لحظه وقوع عقد نکاح مى شود و شوهر باید مال را به او تسلیم نماید؛ در صورتى که مال قبل از تسلیم تلف گردد یا عیب و نقصى در آن حادث شود ، شوهر ضامن عیب و تلف آن است و باید آن را جبران نماید.
اگر مهریه بر ذمه شوهر باشد چنانچه مهلتى و یا اقساطى براى آن تعیین نشده باشد، زن مى تواند هر زمانى آن را مطالبه کند، در غیر این صورت باید آن مال در موعد تعیین شده به زن داده شود.