جنایت علیه بشریت

ارسال شده توسط ادمین در 3 بهمن 1393 ساعت 23:19:52

جنایت علیه بشریت

نویسنده : مهرداد بوستانچی

کارشناس ارشد حقوق جزا و جرم شناسی

چکیده

جنایات علیه  بشریت  و آنچه که آنرا مخوف می سازد اینست که این جنایات توسط دولت وسایر سازمان هایی که دسترسی به قدرت سیاسی دارند طراحی می شود و فرد مرتکب به عنوان بخشی از حکومت مرتکب آن می شود  از جمله جنایات علیه بشریت می توان قتل، به بردگی گرفتن، ریشه کن کردن، محبوس کردن، شکنجه، خشونت های جنسی، ناپدید کردن  اجباری اشخاص، اعمال غیر انسانی مشابه را نام برد.
هرکدام از این موارد در نظام های کیفری واجد وصف مجرمانه می باشد اما آنچه که چهره زشت تری به این اعمال می بخشد ارتکاب منظم آنها در پیشبرد سیاست یک دولت می باشد. یک حمله گسترده یا سازمان یافته  بر ضد هر جمعیت غیر نظامی است که جنایات علیه بشریت نام می گیرد .
 به همین دلیل ما نیازمند دادگاه بین المللی برای این افراد هستیم تا بتوانیم  دور از تحت تاثیر قرار گرفتن محاکم  به مجازات و محاکمه این افراد بپردازیم . در زمینه جنایات علیه بشریت کنوانسیون  های فراوانی وجود دارد که مهمترین جدید ترین آنها  اساس نامه دیوان دادگستری بین المللی می باشد که در این تحقیق به آن اشاره می کنیم .

لغات کلیدی: جنایات علیه بشریت ،  دادگاه  نورنبرگ، اساس نامه دیوان دادگستری بین المللی  کیفری

مقدمه :

حقوق بین المللی یکی ازگرایش های حقوق کیفری و جرم شناسی و حقوق بین المللی می باشد که به بررسی جرایم بین المللی ، عناصر آنها ، مسوولیت کیفری ونحوه مجازات عاملان این جرایم می پردازد .
یکی از شنیع ترین جرایم بین المللی جنایات علیه بشریت است که با به وجود آمدن مباحث جدیدی چون حقوق کیفری ، تاسیس دادگاههای کیفری بین المللی ، الحاق تعداد زیادی از کشورها به اساسنامه دادگاه کیفری بین المللی مطرح شده  است . اهمیت بحث جنایات علیه بشریت این  است که به عنوان  جرایم مقدماتی و زمینه ساز جرایم علیه صلح و یا جنایات جنگی محسوب می شدند.

در مورد اصل بشر دوستانه  قدمت 7000 ساله دارد این مقررات در طول ایام گسترش یافته و نقض برخی از آنها جنایات علیه بشریت محسوب می شود این جنایات در ابتدا بخشی از جنایات جنگی راتشکیل می دادند اما بعد از گذشت سالها به وسیله معاهدات بین  دولت ها ، عرف بین المللی ، اصول کلی حقوقی و نوشته های علمای حقوق مشخص تر شد.

در مورد جنایات علیه بشریت این نکته حایز اهمیت است که این جنایات علیه انسانیت   بوده و برخی اصول کلی را نقض می کند و موجب نگرانی جامعه بین المللی می شود این جرایم دارای موارد بی شماری است که در منشورها واساس نامه های مختلف از آن نام برده است .
اصولا جنایات علیه بشریت با جنایات جنگی مساوی نیست بلکه جرایم جنگی شاخه ای از جنایات علیه بشریت می باشد  این جنایات جرایمی می باشد که دولت ها در کشورهایشان علیه اتباعشان انجام می دهند اما جنایات  جنگی در کشورهای اشغال شده  صورت می گیرد واین مطلب در منشور نورنبرگ نادید ه گرفته شده است .

اولین استفاده تخصصی از اصطلاح جنایات علیه بشریت درمنشور نورنبرگ بود بند 3 ماد ه6 این منشور که شامل مواردی از جمله قتل عمدی؛ ریشه کن کردن، به بردگی گرفتن ،تبعید، یا هرعمل  غیر انسانی دیگر که علیه مردم غیر نظامی قبل از جنگ یا در حین جنگ ارتکاب یافته باشد و یا تعقیب و آزار افراد به دلایل سیاسی ، نژادی یا مذهبی در اجرا یا در ارتباط با یکی از جرایم مشمول صلاحیت دادگاه  می باشد.البته در سال 1945 در قانون شماره 10 شورای کنترل یک سری موارد رابه جنایات علیه بشریت اضافه کرد.

حبس، هتک ناموس، به بردگی گرفتن به عنف، شکنجه به دلایل سیاسی نژادی ومذهبی، البته به نظر می رسد که نیازی نبود چون  عبارت هر عمل غیر انسانی دیگر درمنشور نورنبرگ دراین موارد را هم شا مل می شد

جنایات علیه بشریت  در 3 سطح مطرح می شود:

1–    سطح داخلی: برخی آنرا با توجه به اهمیتشان در قانون د اخلی وارد کرده اند مانند فرانسه.
2–    منطقه ای: بر اساس کنوانسیون ها ی ارتقای حقوق بشر میان قاره ای یا منطقه ای منعقد  گردیده مثل کنوانسیون  های اروپایی، آمریکایی، افریقایی حقوق بشر.
3–    در سطح بین المللی : که محور بحث ما می باشد .

از جمله جنایات علیه بشریت در دهه 50 توسط استالین درشوروی  وعراق درحکومت صدام وبوسنی ویتنام الجزایر که متاسفانه عدالت در اکثر آنها رعایت نشده است . جنایات علیه بشریت جنایاتی است که به علت شدت  قساوت  آن وجدان جامعه جهانی براثر وقوع ان جریحه دار می شودو اولیای دم این جنایات کل بشریت است. این جنایات امروزه ریشه عرفی  دارد و در زمره قواعد آمره است  و جز تعهدات الزام آور دولت ها نسبت به یکدیگر  شمرده می شود . ویژگی های جنایات علیه بشریت را می توان در اسناد دادگاههای کیفری بین المللی یا کیفری موقت( یوگسلاوی و رواندا) دادگاه بین المللی کیفری دایمی(icc)   به تفصیل پیدا کرد .

من در این تحقیق با توجه به اهمیت جنگ جهانی دوم و عملکرد محاکم نورنبرگ و توکیو این جنگ را نقطه عطف تحقیق خود در مورد جرایم علیه بشریت قرار می دهم  و با بیان یک تاریخچه از این جنگ ها وقوانین تصویب شده در راستای تشکیل این دادگاه ها پرداخته  وسپس به توضیح  جنایات مختلفی که  برطبق اساس نامه دیوان بین المللی کیفری علیه بشریت ممکن است اتفاق افتد می پردازم

جنایات علیه بشریت قبل از جنگ جهانی دوم[1] :

با پایان قرن 19 میلادی جرایم علیه بشریت به معاهدات بین المللی راه یافت در قوانین لاهه 1907–  1899 که راجع به قوانین و عرف جنگ های زمینی بوده از اصطلاح قوانین بشری استفاده شده است قبل از منشور
نورنبرگ این اولین استفاده از اصطلاح جرایم علیه بشریت است .مقررات کنوانسیون  لاهه این نکته را تاکید می کند که حق طرفهای جنگ در انتخاب ابزلر وشیوه های جنگ نامحدود نیست .
در اعلامیه 28 می 1915 نیز دول فرانسه، انگلیس، روسیه، قتل عام ارامنه را توسط عثمانی در ترکیه جرایم علیه تمدن بشریت دانستند.
پس از پایان جنگ جهانی اول در1919 کنفرانس صلح ورسای منعقد گردید اما هیچ نامی از چنین جرمی نبرده است ولی درگزارش کمیسون 1919 به کرات به کلماتی مثل قوانین بشری، جرایم علیه قوانین بشری و نقض قوانین علیه بشریت استفاده شده است در این صلح نامه قرار شد که دولت آلمان خودش به محاکمه 895 نفر از کسانی که مرتکب جنایات جنگی شده اند اقدام کند که هیچ گاه این محاکمات به نحو عادلانه انجام نشد و بسیاری از افراد بدون دلیل بری از مجازات شدند.
 می توان گفت پیمان صلح ورسای یک عهد نامه برای انسانی کردن جنگ ها بود اما تلاش برای تاسیس جامعه ملل درراستای جلوگیری کامل از جنگ بود  منشور جامعه ملل حق توسل به جنگ را الغا نمود و به جای آن حل وفصل اختلافات را به جامعه ملل و دیوان دایمی دادگستری بین المللی ارجاع داد .

تلاشهای جامعه ملل[2]

جامعه ملل بعداز تأسیس خویش، تلاشهایی را در جهت حمایت از حقوق بشر انجام داد. یکی از این تلاشها انعقاد کنوانسیون منع بردگی در 25 سپتمبر 1926 بود کنوانسیون مزبور از این جهت در بحث ما اهمیت دارد که بعدها «به بردگی گرفتن» به عنوان یکی از مصادیق جرایم ضد بشری به رسمیت شناخته شد. هدف دیگری که جامعه ملل دنبال نمود اما در انجام آن موفق نگردید تأسیس دادگاه کیفری بین المللی بود که در اغلب اجلاس های کاری جامعه ملل مورد بحث قرار گرفت.
علاوه بر دو دادگاه مزبور که از آنها تحت عنوان دادگاه‌های بین المللی یاد می‌شد، دادگاه های کوچک‌تر دیگری نیز از سوی فاتحان جنگ دوم جهانی در خاک آلمان بر گزار گردید و افراد آلمانی همکار با رژیم نازی هیتلر را به جرم ارتکاب جرایم ضد بشری محاکمه نمودند. در این مجال فقط نام این محاکم را ذکر نموده و علاقمندان را به منابع مفصل‌تر ارجاع می‌دهیم. این دادگاه ها عبارت بودند از:

1. دادگاه ایجاد شده بر اساس قانون شماره 10 شورای کنترل متفقین (CCIN.IO)؛
2. دادگاه پزشکان؛
3. دادگاه سیاست و برنامه های نژادی آلمان؛
4. دادگاه جرایم اقتصادی؛
5. دادگاه محاکمات نظامی؛
6. دادگاه مربوط به اعضای دولت؛
7. دادگاه راشتات

جنگ جهانی دوم و پی آمد های آن[3] :

در اثنای جنگ جهانی دوم متفقین قصد حود را دایر بر تعقیب جنایتکاران جنگی در اعلامیه های مختلفی آشکار کردند .اما اصول کلی مورد تکیه متفقین روشن نشده بود پس از پایان جنگ و با توجه به این که جنگ دردو جبهه یکی در خاور دور و دیگری در اروپا جریان داشت ، دو محکمه مجزا برای محاکمه جنایت کاران در نورنبرگ و تو کیو تشکیل شد این دو محکمه که تشکیل آنها نقطه عطف مهمی در پی گیری جرایم علیه بشریت محسوب می شد، با مسایل مختلفی از جمله جرایم علیه بشریت مواجه بودند

جرایم علیه بشریت مذکور در ماده (C) 6 منشور لندن که به تشکیل محکمه نورنبرگ برای محاکمه جنایتکاران جنگی پس از جنگ جهانی دوم منجر گشت مورد بررسی قرار گرفته اند این جرایم که هر یک به اختصار مورد بحث قرار گرفته اند عباتند از :

قتل و نابود سازی – به بردگی کشاندن اخراج و انتقال جمعیت اذیت و آزار و سایر اعمال غیر انسانی از جمله مصادیق عنوان اخیر اعمالی چون شکنجه انجام آزمایشات پزشکی غیر قانونی بر روی انسانها و آپارتاید می باشد که هر سه در این مقاله بررسی شده اند.
مقاله مورد بحث در بررسی سابقه جرایم علیه بشریت به حقوق بین الملل عرفی و معاهداتی اشاره کرده است این مقاله بخشی از یکی از مقالات مندرج در (مجموعه مقالات راجع به حقوق جزای بین الملل) اثر نگارنده می باشد که در آینده نزدیک به زیور طبع آراسته خواهد شد.
هدف از این نوشتار کوتاه آن است که توضیحات مختصری در مورد جرایم علیه بشریت مذکور در منشورلندن که منجر به تشکیل محکمه نورنبرگ برای محاکمه جنایتکاران جنگی در جنگ جهانی دوم شد ارائه نماید مطابق ماده c 6 منشور جرایم علیه بشریت به شرح زیر احصا شده اند:

1 – قتل و نابود سازی این دو عمل که از سالها پیش جرم شناخته شده بوده اند و در کنوانسیون 1899 لاهه نیز به آنها اشاره شده است در صورتی جرم علیه بشریت محسوب می شوند که با پشتوانه دولت و عنوان سیاست و رویه آن انجام می پذیرد منظور از نابود سازی, کشتار در سطح وسیع و آنچه که مهم است کشف رویه دولت می باشد. مساله قتل با این که در اسناد و کنوانسیون نهای بین المللی از جمله کنوانسیون های ژنو 1907 و 1899 درمورد جمعیتهای غیر نظامی مطرح شده ولی هیچ گاه تعریف نشده است در بعضی از اسناد بین المللی بر حق حیات تاکید شده است مثل اعلامیه جهانی حقوق بشر , کنوانسیون حقوق مدنی و اجتماعی و غیره در سطح بین المللی وقتی قتل مطرح می شود مراد ازهاق مستقیم روح نیست بلکه موارد غیر مستقیم ازهاق روح را هم شامل می شود, مثلا ایجاد شرایط ناگواری توسط دولتها برای هلاکت اسرای جنگی ( برای مثال نازیها در اردوگاهها همواره کوره های آدم سوزی نداشتند بلکه در بسیار از موارد شرایط به گونه ای بود که افراد به دلیل خستگی مفرط یا گرسنگی زیاد و عذابهای روحی کشته می شدند یادر انتقال اسرا از اردوگاهی به اردوگاه دیگر شرایط به قدری دشوار بود که افراد بسیاری جان می باختند). درکنوانسیون نسل کشی به مساله قتل و ممنوع بودنش اشاره شده است.

2 . به بردگی گرفتن – برده ساختن این مساله از زمانهای بسیار قدیم و قبل از منشور لندن در قوانین اکثر کشورها جرم شناخته شده بوده است در سال 1815 اعلامیه وین اعلام کرد که بردگی مخالف ارزشهای جامعه متمدن بین المللی است از آن زمان تاکنون در اسناد بین المللی زیادی به جرم بودن این عمل اشاره شده است. مهمترین سند دراین زمینه کنوانسیون برده داری 1926 است. در فاصله سالهای 1825 تا 1945 کشورهای مختلف اروپاذی شروع به وضع قوانینی در مخالفت با بردگی کردند. در این کنوانسیون ها تاسیسات مشابه بردگی هم ممنوع اعلام شده است مثل ازدواجهای اجباری , به ارث برده شدن زن پس مرگ همسرش و قاچاق زنان و کودکان . بنابراین رویه منشور لندن در جرم شناختن بردگی منطبق بر اصول کلی حقوقی بوده است و در مجرم شناختن کسانی که این اعمال را انجام داده اند و اصل قانونی بودن را رعایت کرده است دراینجا مواردی از این گونه اعمال غیر قانونی را متذکر می شویم :

1 –در اثنای جنگ جهنی اول 66 هزار بلژیکی از سنین 17 تا 55 سال در سال 1916 توسط آلمان به طور اجباری از بلژیک اخراج و به آلمان برده شدند تا در کارخانه های آلمان به بیگاری گرفته شوند شرایط مسیر اعزام به گونه ای بود که 1250 نفر از آنها جان باختند.

2 . در جنگ جهانی دوم هم آلمانی ها نسبت به یهودیان و دیگران این کار را انجام می دادند البته وضعیت یهودیان در اردگاههای به مراتب بدتر از برده ها بوده است . چه صاحبان برده وی رااز اموال خود می دانستند و در حفاظت او می کوشیدند ولی در اردوگاه ها چنین نگرشی در کار نبود. تا قبل از سال 1945 حدود 26 سند مربوط به برده داری و نهادهای مشابه (کار اجباری و…) وجود داشت و بعد از آن سال تاکنون چهل و اندی سند به مجموعه پیشین اضافه شده است و بنابراین امروزه بیش از هفتاد سند و مدک بین المللی در خصوص بردگی وجود است.

3 . اخراج و انتقال جمعیت : اخراج یعنی جمعیتی را از یک کشور به کشور دیگر منتقل کردن نظیر کاری که عراق در مورد کردها انجام داد. لیکن انتقال یعنی حرکت دادن جمعیت و گروهی از نقطه ای به نقطه یا نقاط دیگر در خود آن کشور در اسناد و مدارک زیادی این دو مساله ذکر شده است از جمله کنوانسیون های 1899 و 1907 لاهه کنوانسیون چهارم ژنو (1949) نیز صراحتاً آن را منع نموده است ماده 147 . پس از جنگ جهانی اول کمیسیون 1919 تشکیل شد تا موارد نقض حقوق بشر را مشخص کند در گزارش این کمیسیون آمده بود که یکی از موارد نقŸ

این مطلب را به اشتراک بگذارید:


  • درباره ما

    موسسه حقوقی فقیه نصیری در بهار سال هشتاد و هشت به همکاری سه نفر از وکلای پایه یکم دادگستری ، عضو کانون وکلای دادگستری استان مازندران ، به مدیریت عاملی آقای البرز فقیه نصیری، ریاست آقای احسان فقیه نصیری و نائب رئیسی آقای گودرز فقیه نصیری(با بیش از دو دهه فعالیت در این عرصه) تحت ...

  • ارتباط با ما

    نشانی: چالوس، مقابل دادگستری، ساختمان وکلا، طبقه اول، واحد سوم

    تلفن: 01152255455 , 01152254080