وقتی پای درد دل بسیاری از افرادی که در چند دهه گذشته مقیم شهرهای بزرگی مانند تهران شده اند، می نشینی، می بینی از اینکه در یک کلانشهر زندگی می کنند چندان خرسند نیستند و هنوز لابلای صحبت های خود از مزیت های شهرستان و روستایی که کودکی و بزرگسالی خود را در آنجا گذرانده اند، یاد می کنند. برای آنان دیگر جذابیت های تهران آنطور که پیش تر از دور به نظر می رسید، نیست اما اکنون نه راه پس دارند و نه راه پیش.
زن، دستفروش مترو بود؛ به سختی فارسی صحبت می کرد؛ نزدیک به 2 سال پیش به تهران مهاجرت کرد، با سه فرزند و همسرش.
«شوهرم بیکار بود؛ کارگری می کرد اما در شهرمان هیچ کاری برایش نبود. بیشتر اقوام و همسایه ها به تهران آمده اند و در شهریار، کرج، هشتگرد و شهرک اندیشه زندگی می کنند. ما هم تصمیم گرفتیم کوچ کنیم. الان در مارلیک کرج زندگی می کنیم.» این ها جملات زن دستفروش مترو بود که لوازم آرایشی و بهداشتی می فروخت؛ از درآمد اندک و هزینه های زیاد، کرایه خانه، سختی کار و زیاد شدن دستفروشان مترو ناخشنود بود. می گفت اگر شوهرش در شهرستان شغلی ثابت حتی با حقوق اندک داشت، به تهران نمی آمدند. همسرش اکنون در میدان های شهر می ایستد و روزی چند 10 هزار تومان کاسب می شود اما باز کفاف هزینه های زندگی در تهران و کرج را نمی دهد.
قطار که می رسد خداحافظی می کند و آن سوتر صدا می کشد «خانومای عزیز...».
این، روایت زندگی شمار زیادی از مهاجران به شهرهای بزرگ است: روی آوردن به شغل های زیرزمینی و فصلی، زندگی در شرایط سخت با کمترین سطح امکانات همراه با احساس نارضایتی. فقط اندکی از مهاجران که تحصیلکرده ترند یا پزشک، استاد دانشگاه، سرمایه دار و... هستند، از انتخاب خود خشنودند که البته مهاجرت این افراد نیز به معنای برون رفت نیروهای متخصص از مناطق شهری کوچک و روستایی است.
در چند دهه گذشته، رشد بی رویه ی «مهاجرت داخلی» از روستاها و شهرهای کوچک به کلانشهرهایی مانند تهران، مشهد، اصفهان و...، مسائلی در حوزه ی مدیریت شهری در پی داشته است.
افزون بر مشکل های ساختاری و شهری، آسیب هایی همچون رشد حاشیه نشینی و آلونک نشینی، کمبود امکانات شهری، شکلگیری اقتصاد زیرزمینی و شغل های کاذب، رشد جرایم میان حاشیه نشین ها و مهاجران و تعارض های فرهنگی- اجتماعی نیز در کمین افراد مهاجر نشسته است.
*** زمینه های رشد مهاجرت های داخلی
مهاجرت که در دنیای امروز به سوی جهانی شدن پیش میرود، امری گزیرناپذیر است چرا که از مهمترین ویژگی های جهانی شدن، فشردگی زمان و مکان است؛ به عبارت دیگر، جوامع به شدت به یکدیگر نزدیک خواهند شد. در نتیجه با اصل مهاجرت نمی توان مقابله کرد بلکه باید با مدیریت درست منابع انسانی و جوامع محلی آسیب های ناشی از مهاجرت را کنترل و محافظت کرد.
در همین زمینه، «کامبیز مصطفی پور» جامعه شناس و استاد دانشگاه، در تعریف مهاجرت به پژوهشگر ایرنا گفت: مهاجرت نوعی جابجایی و حرکت جمعیت از یک منطقه به منطقه ی دیگر است که می تواند فواید یا معایبی داشته باشد.
وی در توضیح جنبه های مثبت و منفی مهاجرت داخلی افزود: یکی از راه حل های بحران های جمعیتی، مهاجرت داخلی است. بیرون بردن جمعیت مازاد از یک نقطه، جابجایی نیروی کار به مناطق نیازمند و برطرف ساختن بی تعادلی در ساختار جمعیتی از فواید مهاجرت های داخلی است. در برابر، برهم زدن تعادل اقتصادی به عنوان یکی از پیامدهای مهم مهاجرت داخلی به شمار می رود.
مصطفی پور با استناد به آخرین آمارها درباره میزان مهاجرت های داخلی از افزایش بیمارگونه ی این پدیده ی اجتماعی در دهه های گذشته خبر داد و گفت: بر پایه گزارش های مرکز آمار، پدیده ی مهاجرت 60 سال پیشینه دارد. در سال 1335 خورشیدی جمعیت شهرنشین کشور 31 درصد و جمعیت روستانشین 69 درصد بود اما تا سال 1385 این وضعیت تغییر کرد و در چرخشی قابل توجه، جمعیت شهرنشین به 68 درصد و روستانشین به 32 درصد رسید. اکنون نیز 71 درصد جمعیت کشور، شهرنشین هستند. همچنین در سال 1375 میزان مهاجرت داخلی 14.5 (14 ممیز پنج دهم) درصد بود که این میزان در سال 85 به 17.2 (17 ممیز 2 دهم) درصد رسید.
به گفته ی این پژوهشگر جامعه شناسی، اکنون استان تهران با 49.9 (49 ممیز 9 درهم) درصد و پس از آن به ترتیب استان های قم، کهگیلویه و بویراحمد، کردستان و قزوین، بیشترین ساکنان غیربومی (متولد شده در شهرهای دیگر) را در خود جای داده اند. استان های همدان، آذربایجان شرقی، کرمان، لرستان، سیستان و بلوچستان و چهارمحال و بختیاری نیز کمترین ساکنان غیربومی دارند.
مصطفی پور درباره عوامل بسترساز مهاجرت داخلی گفت: بررسی ها نشان می دهد 46 درصد مهاجرت ها به دلیل پیروی از خانوار، 8.75 (هشت ممیز هفتاد و پنج صدم) درصد در جست و جوی شغل، 8.57 (هشت ممیز پنجاه و هفت) درصد برای تحصیل، 6.5 (6 ممیز پنج دهم) درصد به دلیل اتمام شغل موقت، 5.13 (پنج ممیز 13 صدم) درصد در پی انتقال شغلی، 5 درصد در جست و جوی کار بهتر، 3.7 (سه ممیز هفت دهم) درصد به دلیل پایان خدمت سربازی، 1.3 (یک ممیز سه دهم) درصد به دلیل پایان تحصیلات و در پایان نیز 14 درصد با سایر دلایل صورت گرفته است.
به گفته ی وی، گستره ی جغرافیایی ایران، یکنواخت نبودن آب و هوا، توسعه ی نابرابر شهرها و استان های کشور، اجرای سیاست های غیرمستقیم موثر در جابجایی جمعیت (تحصیل در دانشگاه، اعزام به خدمت سربازی و...) و نبود نظارت بر جابجایی جمعیت از دیگر زمینه های شکلگیری مهاجرت های داخلی است.
در این پیوند، «محمود مشفق» استاد دانشگاه و عضو موسسه «مطالعات جمعیتی آسیا و اقیانوسیه»، به پژوهشگر ایرنا گفت: افراد ساکن در مکان هایی که دارای سطح توسعه ی پایین تری است تصمیم به مهاجرت می گیرند و به مناطقی می روند که از سطح توسعه ی بالاتری برخوردار است؛ یعنی از نظر دسترسی به امکانات، زیرساخت های شهری، فرصت های شغلی و خدمات آموزشی بیشتر پیشرفت کرده باشد. بنابراین یکی از دلایل بنیادین مهاجرت، نابرابری در توسعه ی منطقه یی است.
مشفق «نوسازی» (مدرنیزاسیون) را از دیگر دلایل مهاجرت های داخلی برشمرد و افزود: آغاز نوسازی و گام گذاشتن در راه توسعه در هر کشور، به طور معمول با نوعی تمرکز و تجمع جمعیت همراه خواهد بود و برخی نقاط جغرافیایی را خالی از سکنه خواهد کرد. نوسازی با گسترش امکانات و خدمات همراه است. هر چه این خدمات متمرکزتر باشد، هزینه های انتقال و جابجایی نیز کمتر خواهد بود. نتیجه ی این امر، شکلگیری شرکت ها و کارخانه ها نزدیک کلانشهرهایی مانند تهران و در نهایت انبوه سازی جمعیتی است.
این پژوهشگر جمعیت شناسی از گسترش بی رویه ی شمار شهرهای ایران انتقاد کرد و گفت: از سال 1385 تا سال 1390 خورشیدی شمار شهرهای ایران از 500 شهر به 1100 شهر افزایش یافت؛ در حالی که «شهر» باید دارای استانداردهایی در زمینه وضعیت شغلی و مدنیت باشد. البته، تغییر وضعیت از روستانشینی به شهرنشینی اجتناب ناپذیر است و بازگرداندن مهاجران از روستا به شهرها، چندان امکان پذیر نخواهد بود.
*** آسیب ها و آثار منفی مهاجرت داخلی
برخی آسیب های ناشی از مهاجرت های داخلی از نگاه کارشناسان این حوزه عبارت است از: گسترش حاشیه نشینی، رشد بزهکاری در مناطق حاشیه یی، شکلگیری اقتصاد زیرزمینی، بر هم خوردن تعادل جمعیتی در مناطق شهری و روستایی، تهدید ناشی از ضعف قومیت ها و سنت های جوامع محلی، کمبود امکانات شهری به سبب تراکم جمعیت، بحران مدیریت شهری و بسیاری دیگر از مشکل های ریز و درشت اجتماعی- فرهنگی.
رفتن مهاجران به مناطق شهری و اسکان و اشتغال در بخش های غیررسمی فقط به ضرر محیط های شهری و ساکنان آن نواحی نیست، بلکه افراد مهاجر نیز پس از ورود به شهرهای بزرگ خود را در برابر کوهی از مشکل ها و آسیب ها می بینند.
به گفته مصطفی پور، شکلگیری حاشیه نشینی در شهرهای بزرگ، آلودگی زیست محیطی، از میان رفتن امکانات در روستاهای خالی از سکنه، کاهش ظرفیت تولید و برهم خوردن ساختار سنی جمعیت روستایی مانند افزایش تجرد دختران در روستاها و شهرهای کوچک از نتایج مهاجرت های بی رویه به کلانشهرها است.
این جامعه شناس در بیان آثار منفی مهاجرت بر فرد مهاجر افزود: آسیب هایی مانند کیفیت اندک زندگی ناشی از آلونک نشینی بیرون از بافت رسمی شهر، بیگانگی با جامعه ی تازه یا جداماندگی از سایر شهروندان، احساس انزوا، افسردگی و ناآرامی به دلیل احساس نابرابری و تعارض ها، نابرابری های آموزشی و بهداشتی، فقر کودکان مهاجر و بازتولید محرومیت، آسیب پذیری زنان سرپرست خانوارهای مهاجر، سطح پایین بهزیستی اجتماعی، بحران هویت قومی، کیفیت پایین روابط اجتماعی و دست نیافتن به خدمات شهری، در کمین افراد مهاجر نشسته است.
محمود مشفق نیز مهمترین آسیب مهاجرت داخلی را بر هم خوردن توازن میان جمعیت و زیرساخت های شهری دانست.
به گفته ی این جمعیت شناس، سرعت شهرنشینی در ایران بسیار زیاد بود و پیش از تجهیز امکانات شهری و فراهم آمدن بسترهای لازم رفاهی برای گذران زندگی و اشتغال، روستاییان و ساکنان شهرهای کوچک به شهرهای بزرگ وارد شدند. بحران کنونی، نتیجه ی ورود بدون حساب و کتاب مهاجران به شهرهای بزرگ به ویژه تهران است. سرعت ورود مهاجران از سرعت حرکت مدیران شهری در ایجاد زیرساخت ها و امکانات بیشتر بوده که نتیجه ی آن حاشیه نشینی، آلونک نشینی و شمار بالای روستاییان شهرنشین است.
مشفق، پیدایش اختلاف های فرهنگی به دلیل تغییر مکان از روستاها و شهرهای کوچک به شهرهای بزرگ را از دیگر معضل های مهاجرت داخلی عنوان کرد و گفت: زندگی در محیط های کوچک روستایی و شهری به شکلگیری نوعی فرهنگ ویژه منجر می شود که با فرهنگ شهرنشینی تفاوت دارد. برای نمونه فرهنگ رانندگی در محیط های شهری کوچک به دلیل حجم پایین خودروهای سواری به گونه یی دیگر تعریف می شود اما در تهران این وضعیت متفاوت است. به همین دلیل افرادی که بدون آموزش و آگاهی به شهرهای بزرگ می روند، دچار تضادهای فرهنگی خواهند شد. بنابراین شهرنشینی، به شکلگیری فرهنگ در مدت زمانی مشخص نیازمند است که متاسفانه به دلیل سرعت بالای مهاجرت، رخ نمی دهد.
مهاجران داخلی افزون بر مشکل های اجتماعی، به محض ورود به شهرهای بزرگ مشکل های اقتصادی را پیش روی خود می بینند.
عضو موسسه مطالعات جمعیتی آسیا و اقیانوسیه افزود: شکلگیری شغل های کاذب از دیگر آسیب های مهاجرت بی رویه ی داخلی است. بسیاری از مهاجران به دلیل سطح پایین تحصیلات و فقدان تخصص، در اقتصاد رسمی شهر جذب نمی شوند و فقط شمار اندکی از آنان، افراد تحصیلکرده یا شاغل در بخش های پزشکی، اعضای هیات علمی و... هستند. اشتغال در بخش های غیررسمی و شکلگیری اقتصاد زیرزمینی از آسیب های مورد توجه در شهرهای بزرگ است. یکی از دلایل رشد بخش اقتصاد غیررسمی در شهرها نتیجه ی سرازیر شدن کارگران روستایی است.
مشفق از «احساس طردشدگی» به عنوان آسیبی میان مهاجران نام برد که به دلیل زندگی و تحصیل در بافت حاشیه یی شهرها به فرد دست می دهد.
این استاد دانشگاه تاکید کرد «بسیاری از پیامدهای منفی ناشی از مهاجرت شامل حال افرادی می شود که یک شبه و بدون برنامه ریزی و برخورداری از زمینه های مناسب شغلی و تحصیلی تصمیم به مهاجرت می گیرند» و افزود: ناپایداری و بی ثباتی واحدهای اجتماعی همسایه ی بخش های مهاجرنشین، زمینه های بروز جرم را بیشتر فراهم می کند. البته نتیجه همه ی مهاجرت ها به نتایج منفی منجر نمی شود بلکه منظور ما، افرادی هستند که یک شبه تصمیم به مهاجرت گرفته اند.
در این پیوند، «ستار پروین» جامعه شناس و استاد دانشگاه، درباره وضعیت مهاجرت داخلی به پژوهشگر ایرنا گفت: بیشتر مهاجران را گروه هایی مانند کارگران فصلی، زنان، کودکان و دختران تشکیل می دهند که یا به صورت فردی یا به شکل شبکه یی مهاجرت می کنند و در مناطق حاشیه ای ساکن می شوند.
پروین گفت: آسیب های همپیوند با فرد مهاجری که به اصطلاح از جایی کنده شده و به جایی دیگر می رود، به ترتیب در سطح فردی، خانوادگی و نظام شهری بروز می کند.
این جامعه شناس با اشاره به پژوهشی که با عنوان «مهاجرت کارگری، اشتغال در بازار کار غیررسمی و آسیب پذیری ناشی از آن» انجام داده است، افزود: پژوهش ها نشان می دهد جرم هایی مانند خودکشی، اعتیاد، زورگیری، قاچاق مواد مخدر، انحراف های اخلاقی و... میان بسیاری از کارگران فصلی که شمار آنان در تهران به بیش از 50 هزار تن می رسد، رواج دارد.
زشت شدن چهره ی نظام شهری، درگیر شدن خانواده ها با انواع آسیب های اجتماعی، تهی شدن روستاها و شهرهای کوچک از نیروی کار و زیاد شدن بیش از اندازه تمرکزگرایی در شهرهای بزرگ مانند تهران از دیگر نتایج به دست آمده از مطالعه های این پژوهشگر جامعه شناسی است.
پروین با اشاره به افزایش دستفروشی در مترو تهران گفت: در پنج سال گذشته با افزایش مردان و زنان دستفروش در مترو و حاشیه ی خیابان ها روبروییم که از آنان با عنوان «آسیب دیدگان مهاجر شهری» یاد می شود. این افراد با آرزوی دستیابی به کمترین ها به تهران مهاجرت می کنند و سپس دچار مشکل های فراوان می شوند.
*** راه های جلوگیری از مهاجرت های داخلی
اگرچه مهاجرت های داخلی در جوامع رو به رشد امری اجتناب ناپذیر است اما به گفته ی جمعیت شناسان و پژوهشگران جامعه شناسی، با اعمال راهکارهایی همچون ارتقای مدیریت شهری، تقویت سرمایه گذاری های محلی و شهری، آموزش فرهنگی و اجتماعی مهاجران و اجرای دقیق برنامه های اول تا پن