حجیت نظر کارشناس در امور کیفری

ارسال شده توسط ادمین در 18 مهر 1393 ساعت 00:58:03

حجیت نظر کارشناس در امور کیفری

 محمّد یحیی بلاغت 1

چکیده

هدف از این مقاله، یافتن پاسخ این پرسش است که آیا نظر کارشناس در امور کیفری حجت است و موجب اثبات جرم می‏شود یا خیر؟ از اصل طلایی برائت در فقه اسلامی و حقوق کیفری به دست می‏آید که برای اعمال هرگونه مجازاتی باید جرم متهم با دلایل معتبر اثبات شده باشد. کارشناسی که یکی از دلایل اثبات جرم در نظام‏های قضایی معاصر است، در زمره دلایل منصوصه اثبات جرم در نظام کیفری اسلامی ذکر نشده است. از این‏رو، این پرسش مطرح می‏شود که آیا عدم نص بر کارشناسی در اثبات جرم موجب عدم حجّیت آن است و به هیچ وجهی نمی‏توان آن را معتبر دانست؟ این مقاله با تبیین فقهی و با رویکرد تطبیقی با حقوق موضوعه، به این پاسخ رهنمون شد که در عمده حدود بر خلاف سایر جرایم، کارشناسی (به عنوان کارشناسی) اثبات‏کننده جرم نیست. هرچند از باب مقدمیت علم قاضی در برخی از حدود می‏توان آن را حجت دانست.

کلیدواژه‏ها: حجّیت، کارشناسی، ادلّه اثبات، امور کیفری.

مقدّمه

1. تبیین موضوع

الف. در رسیدگی‏های قضایی، اعم از مدنی و کیفری، دلایل اثباتی نقش اساسی و محوری دارد؛ زیرا حق بدون دلیل اثبات‏کننده آن فاقد ضمانت اجرایی رسمی است و تمتع از آن به خواست طرف مقابل بستگی دارد، و تنها «حق اثبات شده حق واقعی است.»2

بر اساس اصولی همچون اصل برائت که در اکثر قوانین اساسی کشورها و نیز اعلامیه جهانی حقوق بشر به تصریح ذکر شده است، و همچنین اصل قانونی بودن حقوق جزا که امروزه مشخصه همه نظام‏های عدالت کیفری به شمار می‏رود، بدون دلایل اثبات جرم امکان اعمال مجازات وجود ندارد.

ب. اثبات قضایی با اثبات در سایر موارد تفاوت‏های بسیار دارد؛ از جمله اینکه در اثبات قضایی بر خلاف سایر موارد، طرق و وسایل اثبات محدود و معین است. همچنین ممکن است مابین واقعیت قضایی با واقعیت خارجی تطابقی وجود نداشته باشد.3

می‏توان گفت: این روایت معروف از پیامبر گرامی صلی‏الله‏علیه‏و‏آلهبه همین مسئله اشاره دارد: «انما اقضی بینکم بالبینات و الایمان، و بعضکم الحن بحجته من بعض، فایما رجل قطعت له من مال اخیه شیئا، فانما قطعت له به قطعة من النار»؛4 در بین شما بر اساس سوگند و شاهد قضاوت می‏کنم، بعضی از شما در آوردن دلیل تواناتر از برخی دیگر است. اگر به ناحق و با توجه به دلیل، مالی را به او بدهم همانند این است که یک قطعه از آتش دوزخ را به او داده‏ام.

ج. بر اساس تقسیم و دسته‏بندی معروف در فقه، جرایم به حدود، قصاص، دیات و تعزیرات تقسیم شده‏اند. در همه این اقسام در فقه به صورت کلی و نه درهر یک از آنها، اقرار، شهادت، علم حاکم (قاضی)، قسامه و قرعه اثبات‏کننده جرم به شمار آمده است. البته برخی از فقهای اهل‏سنّت سوگند پس از نکول و شهادت بر شهادت را نیز از ادلّه اثبات جرایم تعزیری دانسته‏اند.5

بر اساس نظریات بعضی از فقهای اهل‏سنّت، اماره نیز حجت و دلیل اثبات جرم شمرده شده است؛ چنان‏که در دیدگاه اجرای حد بر زن حامله که شوهرندارد یا شوهرش نزد او نبوده است، اماره حمل موجب این حکم می‏تواند باشد؛ دیدگاهی که در فقه شیعه مردوداعلام شده است.6

در کل، در شمار ادلّه اثبات جرم که در فقه ذکر شده است، چیزی به اسم کارشناسی و نظر اهل خبره به عنوان دلیل مستقل و جدای از سایر ادلّه اثباتی مانند شهادت و علم قاضی وجود ندارد.

اما در حقوق معاصر ترتیب و تعداد دلایل اثبات‏کننده جرم متفاوت است.7 امروزه در رسیدگی کیفری، نقش کارشناسی و به اصطلاح فقهی، نظر اهل خبره نه تنها دلیل اثبات‏کننده جرم به حساب آمده است، بلکه هر روز نمود و نقش برجسته‏تری را ایفا می‏نماید. در نظام‏های کیفری معاصر ادلّه علمی و نظر کارشناس نقش محوری دارد، به گونه‏ای که از آن به عنوان یک دوره و نظام مجزا و بعد از نظام دلایل معنوی نام برده‏اند.8

رویه محاکم ایران در امور کیفری، ارجاع به کارشناسی در امور تخصصی بوده است.9

اما مسئله اساسی این است که جایگاه کارشناسی و نظر اهل خبره در اثبات اتهام کیفری و جرم، در فقه اسلامی و بر مبنای آن در قوانین کیفری ایران ـ که برگرفته از فقه است ـ کجاست؟ آیا بر اساس فقه می‏توان برای نظر کارشناس و نظر اهل خبره به صورت مستقل و جدای از سایر ادلّه، قدرت اثباتی قایل شد؟

2. سابقه بحث

مباحث و نوشته‏هایی هم که به ادلّه و طرق اثبات جرایم می‏پردازند دو دسته‏اند: یا با شیوه و مشرب فقهی و بر اساس روش فقهی، بحث نموده‏اند؛ یا بر اساس و شیوه بحث حقوقی و بدون در نظر گرفتن شیوه و ادلّه فقه مسائل را کاویده‏اند. آنچه موجب تأسف است اینکه هر دو سنخ از بررسی‏ها ضعف‏ها و نواقصی دارند.

نکته‏ای که در این زمینه قابل توجه و بیان است عدم تفکیک واضح و آشکار در فقه میان مباحث کیفری و مدنی است؛ مسئله‏ای که در حقوق موضوعه یک مسئله پذیرفته شده و آشکار است.10

بر همین اساس، در فقه حجّیت نظر خبره به صورت عام مطرح شده است و مختص به بخش خاصی از مباحث فقهی نیست.

3. ضرورت بحث

امروزه در پرونده‏های کیفری عموما ارجاع به کارشناس امری رایج و متداول است؛ از تعیین میزان آسیب و جراحت در جرایم علیه اشخاص گرفته تا جرایم علیه عفت و جرایم جنسی و اختلاس در مؤسسات بزرگ و مانند آن. اما از اعتبار و میزان اعتبار نظر اهل خبره و کارشناس، و اینکه بر اساس فقه اسلامی آیا نظر کارشناس به مثابه یک دلیل مستقل مطرح است یا تحت عنوان شهادت گنجانده می‏شود و یا اینکه آیا نظر کارشناس تنها طریق و راهی است برای رسیدن قاضی به علم و بنابراین، خود نظر کارشناسی اعتباری ندارد، بلکه نردبانی است برای رسیدن قاضی پرونده به علم، به صورت روشن و جداگانه بحث نشده است. همچنین آیا در اصل حجّیت و اعتبار کارشناسی، بین‏اقسام‏جرایم‏از جمله‏حدود، قصاص، دیات و تعزیرات تمایز و تفاوتی وجود دارد یا نه؟

بی‏تردید، بررسی و حل این مسائل، که هدف اصلی و اولیه این نوشتار را تشکیل می‏دهد، در تصمیم‏گیری قضایی و شرایط لازم برای کارشناس نقش اساسی دارد.

بررسی واژه‏های کلیدی بحث

1. حجّیت: عبارت از حجت بودن است، و «حجت» در لغت به معانی نمودار، دلیل، بینه، و آنچه بدان دعوی ثابت شود آمده است: مادل علی صحة الدعوی، و قیل الحجة و الدلیل واحد.11

حجت و حجّیت یک اصطلاح اصولی است. در اصول، بحث از حجّیت ادلّه فقه و احکام الهی (کتاب، سنّت، عقل، اجماع، قیاس) موضوع اصلی و محوری اصول فقه را تشکیل می‏دهد. در یک تعریف کاربردی از آن، گفته شده است: حجت همان چیزی است که به آن احتجاج شود؛ از یک طرف، یعنی از جانب شارع مقدس، منجزیت را به دنبال دارد و موجب عقاب در صورت مخالفت می‏گردد، و از جانب دیگر، یعنی مکلّف، حجت معذر از عقاب در صورت خطا و عدم دست‏یابی به واقع است.12 در کل، می‏توان گفت که اصطلاح و تعریف اصولی از حجت همان معنای لغوی کلمه است. همین معنای لغوی کلمه البته در قلمرو قضا و اثبات قضایی، در این نوشتار مراد ماست.

2. کارشناس: کسی که به مناسبت علم یا شغل یا کسب دارای معلومات و تشخیص لازم باشد.13

کارشناس در صورتی که دارای پروانه کارشناسی باشد کارشناس رسمی به شمار می‏آید، و اگر پروانه کارشناسی نداشته باشد کارشناس غیررسمی است.

امروزه کارشناسی در کل زندگی روزمره انسان معاصر، و بخصوص در رسیدگی قضایی نقش برجسته‏تر و هر روز مهم‏تری را به عهده دارد. عامل آن نیز از یک طرف، پیشرفت‏های علمی و صنعتی بشر است که راه‏هایی را به کشف واقع گشوده است که پیش از این در وهم نیز نمی‏گنجید.14 از جانب دیگر، زندگی نوین در جوامع پیچیده و صنعتی معاصر دشواری‏های ویژه خود را دارد و مسائل پیچیده‏ای را مطرح می‏سازد که حل آنها نیاز به تخصص دارد.15

امروزه به دلیل پیچیدگی بیش از حد زندگی جوامع و نیز رشد علمی انسان و اختراع ابزارهای دقیق، نقش کارشناسی در امر قضا هر روز پررنگ‏تر می‏شود. امروزه دیگر، جرایم ساده جوامع اولیه کمتر مشاهده می‏شود. به موازات پیچیدگی جوامع، جرایم نیز به شدت پیچیده شده است. از این‏رو، طبیعی است که قاضی در کشف واقع یک جرم و دعوی به نظر اهل خبره توجه کند، وگرنه رسیدن قاضی به واقع دشوار و یا ناممکن خواهد بود. به همین دلیل است که کارشناسان، معاونان قاضی و دستگاه قضایی به شمار می‏روند.16

از سوی دیگر، بر اثر رشد و شکوفایی علمی و ابزاری بشر، امروزه وقایعی که پیش از این لال و بی‏زبان بودند، خود شاهدان صادق ماجرا هستند. برای مثال، کشف «دی ان ای» رازهای ناگفته جرایمی را فاش نمود که بدون آن هرگز برملا نمی‏شد و تحولی بزرگ در شناسایی مجرمان ایجاد کرد. همچنین آزمایش‏های پزشکی مواردی از جرایم را نمایاند که در غیر این صورت، مرگ طبیعی قلمداد می‏شدند.

3. امور کیفری: موارد ارجاعی به دستگاه قضایی به دو گروه عمده تقسیم می‏شود. یک بخش، مسائل و امور کیفری است که طبع و ویژگی‏های متفاوت دارد. یکی از ویژگی‏های اساسی که همه دانشمندان حقوق کیفری بر آن تأکید کرده و آن را ویژگی خاص حقوق کیفری دانسته‏اند، ضمانت اجرای خاص آن است؛ یعنی ارتکاب جرم موجب مسئولیت کیفری است. کیفر علاوه بر ماهیت رنج‏آور و آزاردهنده آن، بدنام‏کننده نیز هست.17

علاوه بر آن، قواعد حقوق کیفری آمره و کلی هستند و برای اعمال هرگونه مجازاتی، توسل به دستگاه و مقامات قضایی ضروری است.

اکنون که مفردات و اصطلاحات به کار رفته در این نوشتار توضیح داده شدند، موضوع بحث و دامنه شمول آن و مقصود از طرح بحث را درضمن یک مثال بیان می‏کنیم: در اتهام زنا و فقدان اقرار و بینه (شهادت) معتبر، در فرض عدم حجّیت علم قاضی در اثبات زنا، و یا عدم حصول علم برای قاضی بر اساس نظر پزشکی قانونی، آیا می‏توان با تمسّک به نظر پزشکی قانونی مبنی بر تحقق آمیزش جنسی، در آن مورد حکم به مجازات مقرّر برای زنا داد یا تنها می‏توان حکم به تعزیر داد، نه مجازات حدی؟ یا اینکه بر اساس نظریه پزشکی قانونی، تنها باید حکم به مهر (امر مدنی) داد؟

سیر تاریخی نظام دلایل کیفری و جایگاه کارشناسی

بررسی تحولات تاریخی نظام دلایل کیفری، برای تبیین و بررسی این مطلب است که اولاً، از لحاظ تاریخی و در هر یک از این نظام‏ها کارشناسی چه جایگاهی داشته است. ثانیا، هر یک از این نظام‏ها مختصات و ویژگی‏های خاص خود را دارد. در صورت منطبق دانستن نظام دلایل کیفری اسلام بر هر یک از این نظام‏ها، سرنوشت دلایلی از جمله کارشناسی متفاوت خواهد بود.

از نظر تحولات تاریخی، دلایل کیفری سه مرحله مشخص را سپری نموده است که به ترتیب تاریخی بیان می‏گردند:

1. دوره دلایل ماوراء طبیعی و جایگاه کارشناسی

در این دوره، مهم‏ترین دلیل کیفری «آزمایش ایزدی» بوده است. این دلیل اثباتی مشتمل بر آزمایش‏های سخت جسمی بوده که طرفین دعوای کیفری برای اثبات ادعای خود به آن استناد می‏کرده‏اند.18

آزمایش ایزدی و دلیل ماوراء طبیعی در اروپا تحت عنوان «اوردالی» شناخته می‏شود. دوئل یا پیکار تن به تن در اروپای قرون وسطا، شکل ویژه از این‏گونه دلایل به شمار می‏رود. البته دلایلی نظیر اقرار شهادت و ... نیز معمول بوده است. اندیشه زیربنایی قدرت اثباتی دلایل ماوراء طبیعی، این تفکر غلط بود که در صورت بی‏گناهی متهم، دست تقدیر و یاری خداوند به کمک او آمده و متهم را از آزمایش موفق و بدون آسیب بیرون خواهد آورد. این دوره را تقریبا همه ملل سپری نموده‏اند. در داستان‏های افسانه‏ای ملل و اقوام مختلف نشانه‏هایی از حضور و وجود این دلایل در نظام قضایی‏شان مشاهده می‏شود. در این دوره، چیزی تحت عنوان نظر خبره و کارشناس دیده نمی‏شود.

2. دوره دلایل قانونی و جایگاه کارشناسی

این نظام دلایل، واکنشی بود در برابر نظام دلایل ماوراء طبیعی و آنارشیسم کیفری ماقبل آن. در دوره دلایل ماوراء طبیعی، اصل دلیل بودن و قدرت اثباتی آن، به گونه‏ای تقریبا آزاد در دستان افراد با نفوذ قبیله و... قرار داشت. اما به مرور این مسئله دیگر قابل تحمل نبود، علاوه بر اینکه پایه عقلانی و قابلیت اثباتی این‏گونه دلایل نیز نفی گردید. در نتیجه، یک نظام افراطی ایجاد شد که در آن قانونگذار با دخالت و اقدام قبلی خود، انواع دلایل اثبات بزه‏کاری متهم و ارزش قانونی آنها را تعیین و اعلام می‏کند.19

در کل، در این دوره کمترین اختیاری برای قاضی وجود داشت. برای محدود کردن اختیار قاضی، قانونگذار هم خود دلیل اثبات و هم قدرت اثباتی آن را معین می‏کرد. بدون احراز این دلایل اثبات، امکان حکم به مجازات وجود نداشت، و با وجود این ادلّه، قاضی مجبور به صدور رأی بود. قاضی از بررسی و ارزش‏گذاری ادلّه ابرازی منع شده بود. در این دوره است که شیوه‏های متعددی برای به دست آوردن این ادلّه مرسوم می‏شود؛ از جمله «شکنجه» برای گرفتن اقرار به عنوان مادر ادلّه اثبات دعوی شایع می‏شود. البته در این مرحله است که اصل برائت به وجود می‏آید و نشانه‏هایی از نقش کارشناسی یا نظر اهل فن و خبره در رسیدگی‏های کیفری دیده می‏شود.

3. دوره دلایل معنوی و جایگاه کارشناسی

نظام دلایل قانونی بدون تردید، قضاوت را از مسیر اصلی قضاوت که همان احقاق حق و تحقق عدالت باشد منحرف می‏سازد؛ زیرا در این نظام وضعیت از پیش تعیین شده بر قاضی تحمیل می‏شود. قاضی از تقویم و ارزش‏گذاری ادلّه ابرازی منع شده است. بر اساس همین نقص‏ها بود که از زمان انقلاب فرانسه شاهد نضج و رشد نظامی تحت عنوان «نظام اقناع وجدان قاضی» یا «نظام دلایل معنوی» هستیم. بر اساس این رویکرد و نظام، ادلّه اثبات دعوا ارزش قضایی داشته و زمانی قدرت اثباتی دارد که موجب اعتماد و اطمینان قاضی گردد. حتی اقرار که

این مطلب را به اشتراک بگذارید:


  • درباره ما

    موسسه حقوقی فقیه نصیری در بهار سال هشتاد و هشت به همکاری سه نفر از وکلای پایه یکم دادگستری ، عضو کانون وکلای دادگستری استان مازندران ، به مدیریت عاملی آقای البرز فقیه نصیری، ریاست آقای احسان فقیه نصیری و نائب رئیسی آقای گودرز فقیه نصیری(با بیش از دو دهه فعالیت در این عرصه) تحت ...

  • ارتباط با ما

    نشانی: چالوس، مقابل دادگستری، ساختمان وکلا، طبقه اول، واحد سوم

    تلفن: 01152255455 , 01152254080