بررسی حقوقی ابعاد ایجاد جنبش غیر متعهد ها در گفت و گو با کارشناسان
حق تعیین سرنوشت فصل مشترک غیر متعهد ها
گروه حقوقی - برگزاری اجلاس سران کشورهای عدم تعهد در تهران، به کشور ما امکان میدهد که اعضای این سازمان بینالمللی را که بیش از یکسوم اعضای سازمان ملل متحد را هم تشکیل میدهند، نسبت به سیاستهای خود آگاه و از این امکان برای کاهش فشارهای بینالمللی غرب استفاده کند.
باید به این نکته اشاره کرد که این جنبش دقیقا برای تحقق چنین هدفهایی در میان کشورهای در حال توسعه تاسیس شده است. در ادامه در گفتوگو با کارشناسان به بررسی ابعاد مختلف این سازمان میپردازیم.
تشکیل و توسعه جنبش عدم تعهد
عضو کمیسیون امنیت و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی ضمن بیان اینکه شروع جنبش عدم تعهد به کنفرانس باندوگ برمیگردد، به« حمایت »میگوید: با توجه به اوضاع سیاسی آن زمان که تعدادی از کشورها وابسته به غرب و تعدادی دیگر وابسته به شرق بودهاند، تعدادی از کشورها (شامل مسلمان و غیرمسلمان) بر اساس یک اساسنامه و منشور و با توجه به اینکه وابسته به این دو بلوک و متعهد به هیچکدام از آنها نبودند، زمینه یا هسته ی اولیه جنبش غیر متعهدها معطوف به (NAM) آغاز شد.فاطمه آلیا میافزاید: در واقع جنبش غیرمتعهدها یا همان کشورهای (NAM) به هیچیک از کنوانسیونها (مانند ناتو که هر کدام از آنها به اشکال مختلف همپیمانهای خود را به جنگ میطلبند) تعهدی ندارند.آلیا به شعار جمهوری اسلامی ایران « نه شرقی و نه غربی» اشاره میکند و ادامه میدهد: بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، کشور ما به عضویت جنبش عدم تعهد درآمد و میتوان گفت که ایران یکی از کشورهای موثر جنبش عدم تعهد می باشد و در این زمینه فعالیتهای به سزا و موثری از خود نشان داده است.وی با بیان اینکه به مرور زمان کشورهای دیگری به جنبش عدم تعهد پیوستند، تصریح میکند: جنبش عدم تعهد بیش از 100کشور عضو دارد. که هر کدام از این کشورهاتا کنون فعالیتهای خاصی را انجام دادهاند.
ظرفیتهای جنبش عدم تعهد در راستای اهداف قانون اساسی
عضو کمیسیون امنیت و سیاست خارجه مجلس شورای اسلامی در خصوص نقش جنبش عدم تعهد در برآوردن اهداف قانون اساسی می گوید: با توجه به روح قانون اساسی کشور مان که عدم وابستگی به شرق و غرب را مورد تاکید قرار میدهد مهمترین نکتهای که بعد از اصول قانون اساسی در بحث سیاست خارجی مورد تاکید قرار گرفته است، عدم وابستگی به کشورهای بیگانه است. عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی در ارتباط با دلیل عضویت ایران در جنبش عدم تعهد بیان میدارد: بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، تصمیم به عضویت در جنبش عدم تعهد گرفتیم و دلیل تمایل به این عضویت هم، همان روح قانون اساسی کشورمان بود که در سیاست خارجی، عدم وابستگی و مبارزه با استکبار جهانی و ... شناخته شده است.وی با بیان اینکه اگر جنبش عدم تعهد به وظایف خود به موقع و به خوبی و همچنین با اتحاد حداکثری تمامی اعضا عمل کند، بسیار موثر خواهد بود، میگوید: با توجه به اینکه این جنبش شامل عضویت بسیاری از کشورهای آسیا، آمریکای لاتین و همچنین کشورهای مسلمان و غیرمسلمان است، بنابراین میتواند شعار عدالت را پیگیری و پرچم مبارزه با ظلم و بیعدالتی را در دنیا بر افرازد. که خوشبختانه تاکنون هم شاهد این گونه از عملکردها بودهایم.فاطمه آلیا در زمینه وظایف جنبش عدم تعهد اظهار میدارد: اگر قوانین این جنبش روزآمد باشد و همچنین دستور اصلی آن به لرزه درآوردن ارکان نظام سلطه باشد، میتواند بسیار موثر واقع شود.عضو کمیسیون امنیت و سیاست خارجه مجلس شورای اسلامی میافزاید: نظام سلطه به دلیل زنده نگه داشتن رژیم صهیونیستی، کشورهای منطقه را به جنگ و تفرقه وادار کرده است. برای مثال شیطنتهایی که در بحرین می کنند میتواند نمونه بارز این امر باشد.وی اظهار میدارد: جنبش عدم تعهد با اتحاد اعضای خود به خوبی میتواند در مقابل رفتارهای غیرانسانی، تصمیم های بشر دوستانه اتخاذ کند و دفاع از حقوق بشر را سرلوحه و دستور کار خود قرار دهد.فاطمه آلیا در خاتمه میگوید: طی برگزاری چنین اجلاسهایی، میتوان مناسبتهای اقتصادی را تقویت و چشم طمع نظام سلطه را کور کرد و کشورهای عضو میتوانند به لحاظ اقتصادی خود را تقویت و در قطع وابستگیهای اقتصادی به کشورهای دیگر، کانون بسیار موفقی ایجاد کنند.
سازمانی برای استقلال از قدرتهای غربی و شرقی
مدرس دانشکده علوم قضایی، نیز در باره تاریخچه شکلگیری جنبش عدم تعهد میگوید: بعد از پایان جنگ اول جهانی در سال 1918 و امضای قرارداد صلح ورسای (پاریس) در آوریل 1919،در نهایت جامعه ملل در 16 ژانویه 1920 فعالیت خود را در ژنو سوئیس آغاز کرد.دکتر شاپور شیخمیلانی میافزاید: در فاصله ی 20 سال از کشتارهای وحشیانه در اروپا و ویرانههای بجا مانده از جنگ اول جهانی ، مسابقه تسلیحاتی و توسعه زرادخانهها توسط قدرتهای شرق و غرب که در نهایت منجر به شروع جنگ دوم جهانی در سال 1939 شد و با شکست متحدین یعنی شروع کنندگان جنگ دوم و کشورهای متفق یعنی کشورهای پیروز در جنگ در سال 1945، سازمان ملل متحد با اهداف حفظ صلح و امنیت بینالملل، توسعه روابط دوستانه میان ملتها، همکاری بینالمللی در حل مسایل بینالمللی و ... تشکیل شد که اصول آن باید مبتنی بر اصل برابری حاکمیت اعضا، اصل حسن نیت در اجرای تعهدات اعضا که به موجب منشور به عهده گرفته بودند ونیز اصل حل اختلافات بینالمللی به طرق مصالحتآمیز می بود.این استاد دانشگاه بیان اینکه رفتار دولتها در صحنه بینالمللی بر اساس اتخاذ سیاستهایی شکیل میگیرد که به بهترین وجه منافع ملی آنها را تامین کند، اظهار میدارد: از آنجایی که منافع ملی هم فقط در چارچوب موقعیت و قدرت تعریف و تبیین میشود، لذا تعارض های بینالمللی موجبات اتحادها و ائتلافهای بینالمللی را طوری فراهم کرد که دولتهای قویتر فرصتهای بیشتری از قدرت را در صحنه بینالمللی به خود اختصاص دادند.شیخمیلانی بیان میدارد: براین اساس خواستها و توسعهطلبیهای دولتهای قدرتمند بعد از جنگ دوم جهانی و خواستهای کشورهای ضعیف و نوظهور در نظام بینالمللی برای حفظ استقلال خود رودرروی هم قرار گرفتند که خود موجب بروز تعارض های بیشتری در صحنه بینالمللی شد.وی میافزاید: بعد از جنگ دوم جهانی ، جنگ سرد بین 2 ابر قدرت جهانی یعنی ایالات متحده آمریکا و جماهیر شوروی تنها تعیین کننده مناسبات بینالمللی بود که باعث ضعیف تر شدن وسعت حوزه ایمنی کشورها گردید.مدرس دانشکده علوم قضایی ضمن بیان اینکه تا جایی که این دو قدرت در جهت دیکته کردن خواسته های خود به سایر اعضای جامعه ملل، حوزهای را برای توزیع قدرتهای خود تعریف میکردند، اشاره میدارد: کشورهای ناراضی برای حفظ موازنه قدرت در جهان با برقراری اتحاد میان خود جنبشی به نام جنبش غیرمتعهدها تشکیل دادند.میلانی اظهار میدارد: کشورهایی که به قدرتهای شرق و غرب و پیمانها و اتحادیههای نظامی ناتو و ورشو که متعلق به دو بلوک سرمایهداری و سوسیالیستی بودند، وابسته نبودند و به آنها نپیوستند تا اینکه 10 سال بعد از تاسیس سازمان ملل متحد کشورهای آسیایی و آفریقایی با کوشش سوهارتو رهبر وقت اندونزی، اولین کنفرانس غیرمتعهدها در شهر باندوگ اندونزی در سال 1955 با شرکت 29 کشور تشکیل شد که رهبری آن جنبش با جواهر لعل نهرو نخست وزیر هند بود.وی براین باور است که بدین ترتیب نطفه ی جنبش غیرمتعهدها بسته شد. تا اینکه 6 سال بعد یعنی سال 1961 در پایتخت یوگوسلاوی کنفرانس غیرمتعهد با رهبری ژنرال تیتو رهبر وقت یوگوسلاوی عینیت پیدا کرد.
مهمترین اصول کشورهای عدم تعهد
این کارشناس حقوقی با اشاره به اینکه به دلیل آنکه تعدادکشورهای عضو جنبش، در آن زمان به 77 کشور رسید، به این جنبش، جنبش کشورهای 77 هم میگفتند. ادامه میدهد: در نهایت این جنبش در عمر 51 ساله ی خود تاکنون شانزدهمین اجلاس خود را که هر سال یکبار تشکیل میشود، در تهران تشکیل داده است.شیخمیلانی میافزاید: البته هر 3 سال یکبار ریاست آن به یکی از کشورهای عضو انتقال پیدا میکند و تاکنون برای نیل به اهداف بیطرفانه خود به نپیوستن به دو بلوک شرق و غرب را حفظ کرده و متعهد به مدیریت مشترک جهانی براساس اصول کنفرانس الجزایر در سال 1973 است.وی می افزاید: برخی از اصول الجزایر شامل عدم تعلق به هیچ یک از اتحادیههای نظامی. تعقیب سیاستی براساس اصل همزیستی مسالمتآمیز. کمک به جنبشهای آزادیبخش. عدم واگذاری پایگاههای نظامی به دیگران. عدم انعقاد قراردادهای دو و چند جانبه کمکهای نظامی با ابر قدرتها می باشند.
جنبش عدم تعهد مستقلترین نهاد بینالمللی
عضو هیئت علمی دانشکده حقوق دانشگاه تهران نیز به «حمایت» میگوید: جنبش عدم تعهد یک سازمان بینالمللی است که برخلاف سازمانهای دیگر اساسنامه ندارد و دارای یک سری اصول و شرایطی است که آنها را به کشورهای دیگر اعلام میکند و کشورها باتوجه به دارا بودن این اصول و شرایط میتوانند به عضویت جنبش درآیند.دکتر الهام امینزاده در باره اصول این جنبش میگوید: این اصول عبارتند از عدم تعلق به هیچ یک از اتحادیههای نظامی، کمک به جنبشهای آزادیبخش، عدم انعقاد قراردادهای دو یا چند جانبه کمکهای نظامی با ابرقدرتها و عدم واگذاری پایگاه نظامی.وی می افزاید: ایران بعد از انقلاب اسلامی شرایط و اصول جنبش عدم تعهد را پذیرفت و به عضویت این جنبش درآمد. از آنجا که از نام جنبش عدم تعهد پیداست کشورهای غیرمتعهد و مستقل عضو آن هستند و این جنبش مستقلترین نهاد بینالمللی است.اختلاف و تنوع فرهنگی در کشورهای عضو سازمان عدم تعهد، مشارکت و نقش آنرا در حقوق بینالملل کمرنگ یا مخفی نمیکند. حقوق بینالملل از نظامهای حقوقی وابسته و آمیخته به فرهنگ خاص یک کشور یا منطقه برآمده و سپس تحول یافته است. گرچه جنبش عدم تعهد متشکل از کشورها و ملل گوناگونی با فرهنگهای متفاوت است، اما فصل مشترک همه آنها در ضداستعماری بودن و عقیده به حق تعیین سرنوشت است؛ فصل مشترکی که ویژگی عمده جهان سوم و نیز موضع آنرا در حقوق بینالملل و روابط بینالملل مشخص و متبلور میسازد. سنت ضداستعماری جهان سوم آنرا قادر میکند که به عنوان یک نظام حقوقی مستقل عمل کند و نظامهای منطقهای را از کثرت به وحدت رهنمون نماید بطوریکه منشای تحول و تکامل حقوق بینالملل نیز بشود. وجود نظامهای حقوقی منطقهای بیشتر و متنوعتر در داخل حقوق بینالملل کارآیی و نفوذ آنرا بیشتر خواهد کرد، زیرا چنین تنوعی است که میتواند قلمروی وسیعتری را به قواعد حقوق بین الملل، از حیث اجرای آنها نسبت به کشورهای خاص، اعطا کند.