مقدمه:
آنچه را که می خوانید گزیده ای است از نوشته های گرانبار دردانه ای بزرگوار، متفکر، فیلسوف و فقیه ای عالی مقام شهید گرانقدر استاد حاج شیخ مرتضی مطهری(قدس سره) که رهبرو بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران امام خمینی (ره) به مناسبت شهادت این علامه دهر فرمودند: « او با قلمی روان و فکری توانا در تحلیل مسائل اسلامی و توضیح حقایق فلسفی با زبان مردم و بی اضطراب به تعلیم و تربیت جامعه پرداخت. آثار قلم و زبان او بی استثناء آموزنده و روانبخش است، و مواعظ و نصایح او که از قلبی سرشار از ایمان و عقیده نشات می گرفت، برای عارف و عامی سودمند است.»
امید که با عنایت به فرمایش این اسطوره نبرد حق علیه باطل که فرمودند: « من به دانشجویان و طبقه روشنفکران متعهد توصیه می کنم که کتابهای این استاد عزیز را نگذارند با دسیسه های غیر اسلامی فراموش شود.»
این خلاصه تلاشی است هرچند کوچک به پاس زحمات آن روحانی عالیقدر و امید که در درگاه حق قبول واقع شود .
کتاب « نظام حقوق زن در اسلام» کتابی است مشتمل بر سلسله مقالاتی از این استاد عزیز در باب خواستگاری،زن، استقلال اجتماعی، اسلام و تجدد زندگی، مقام زن در قرآن ، حیثیت و حقوق انسانی، مبانی حقوق خانوادگی، تفاوت های زن و مرد ، مهر و نفقه، ارث، طلاق و …
ایشان در مقدمه این مجله چنین نوشته اند:
« مقتضیات عصر ما ایجاب می کند که بسیاری از مسائل مجددا مورد ارزیابی قرار گیرد و به ارزیابی های گذشته بسنده نشود.» نظام حقوق و خانوادگی از جمله این سلسه مسائل است. در این عصر چنین فرض شده که مساله اساسی در این زمینه، « آزادی زن» و « تساوی حقوق» او با مرد است . همه مسائل دیگر فرع این مساله است.
اساسی ترین مساله در مورد « نظام حقوق خانوادگی» لااقل در ردیف مسائل اساسی این است که آیا نظام خانوادگی نظامی است مستقل از سایر نظامات اجتماعی و منطق و معیار ویژه ای دارد، جدا از منطقها و معیار هایی که در سایرتاسیسات اجتماعی به کار می رود. یا هیچ گونه تفاوتی میان این واحد اجتماعی با سایر واحد ها نیست؛ و این واحد همان منطق و همان فلسفه و همان معیارها حاکم ا ست که بر سایر واحد ها و موسسات اجتماعی؟ وثیئه این تردید «دو جنسی» بودن دو رکن اصلی این واحد از یک طرف و توالی نسلی والدین و فرزندان از جانب دیگر است.
دستگاه آفرینش، اعضای این واحد را در وضعهای « نا مشابه» و نا همسانی و با کیفیات و چگونگیهای مختلفی قرار داده است. اجتماع خانوادگی اجتماعی است «طبیعی، قراردادی» یعنی حد متوسطی است میان یک اجتماع غریزی( مانند اجتماع زنبور عسل و موریانه که همه حدود و مقرارات از جانب طبیعت معین شده و امکان سرپیچی نیست) و یک اجتماع قراردادی ( مانند اجتماع مدنی انسانها مه کمتر جنبه طبیعی و غریزی دارد ).
ایشان در ادامه با اشاره به نظر قدمای فلسفه که فلسفه زندگی خانوادگی را بخش مستقلی از حکمت عملی می شمرند.
بزرگانی چون« افلاطون در رساله جمهوریت ، ارسطو در کتاب سیاست، بوعلی در کتاب شفاء » و در ادامه با اشاره به گروهی از نویسندگان و متفکران دنیای غرب از قرن هفدهم به بعد همانند ژان ژاک روسو، ولنزوفتسکیو، این گروه را محق به داشتن حق عظیمی بر جامعیت بشریت چونان مکتشفان ، مخترعان بزرگ می داند.
استاد شهید مطهری در این کتاب با دیدی عمیق و موشکافانه در لابلای صفحات تاریخ چنین متذکر می گردند که : « در همه نهضت های اجتماعی غرب از قرن هفدهم تا قرن حاضر محور اصلی دو چیز بود: « آزادی» و « تساوی» و نظر به اینکه نهضت زن در غرب دنباله سایر نهضت ها بود و بعلاوه ، تاریخ حقوق زن در اروپا از نظر آزادی ها و برابریها فوق العاده مرارت بار بود .
در این مورد نیز جز درباره « آزادی» و «تساوی» سخن نرفت.
به عقیده ایشان اساس و مبنای حقوق طبیعی و نظری خود طبیعت است و اگر انسان از حقوق خاصی برخوردار است که دیگر مخلوقات زنده از آنها بی بهره اند، ریشه اش طبیعت و خلقت آفرینش است و اگر انسانها نیز در حقوق طبیعی مساوی هستند و بایدآزاد زندگی کنند این فرمانی است که در متن خلقت صادر شده است . و دلیل جز آن ندارد.
در پرتو اکتشافات و پیشرفت های علمی زیستی و روانی ، تفاوت های دو جنس روشنتر و مستدلتر گشت و این بی توجهی به اختلافات و تفاوت های موجود بین زن و مرد و لحاظ نکردن حسابهای جداگانه و مانند هر انسان دیگر آزاد آفریده شده و از حقوق مساوی بهره مند باید گردد . ولی او انسانی است با صفات، خصوصیات خاص و مرد انسانی است با صفات و خصوصیات دیگر .
زن و مرد در انسانیت برابرند ولی دو گونه انسانند با دو گونه خصلتهاو هرگونه روانشناسی و این اختلافات ناشی از عوامل جغرافیایی و یا تاریخی و اجتماعی نیست. که مطرح و پایه گذاری شده در متن خلقت و آفرینش انسان است.
پس از هرگونه عملی بر ضد طبیعت و فطرت با توجه به هدفمند بودن این دوگونگی ها، عوارض نا مطلوبی به بار می آورد .
استاد عقیده داشتند که آنچه در نهضت تساوی و آزادی حقوق« زن و مرد » توجه نشد این بود که تساوی و آزادی شرط لازمند، نه کافی.
تساوی حقوق یک مطلب است و تشابه حقوق یک مطلب دیگر.
برابری حقوق زن ومرد از نظر ارزشهای مادی و معنوی یک چیز است، همانندی و همشکلی و همسانی چیز دیگر.در این نهضت عمدا یا سهوا « تساوی» به جای «تشابه» به کار رفته و « برابری» با همانندی یکی شمارده شده ، « کیفیت» تحت الشعاع « کمیت» قرار گرفت . انسان بودن زن موجب فراموشی « زن بودن» وی گردید.
در لابلای این تسامح و سهل انگاری نه فقط شتابزدگی که آثاری از بهره کشی های اقتصادی از سوی سرمایه داران انقلاب صنعتی دیده می شود ، و جهت استناد به این موضوع به بخشی از نوشته های آقای ویل دورانت در فصل نهم کتاب « لذات فلسفه» در باب اوضاع زنان در ویتانیا کبیر آن روزها اشاره می نماید .
اما آنچه که مایع مباهات و افتخار است حضور معجزه آسای کتابی است تدوینی در قلمرو اسلام به نام قرآن کریم که در عصر نزول خود گامهای بلندی به سود زن و حقوق انسانی او برداشت. چنانچه یا اشاره به آیه40 از سوره «یس» این تساوی و آزادی در مدار و مسیر طبیعی و نه خارج از فطرت مورد تاکید قرار گرفته است. شرط اصلی سعادت زن و مرد را حرکت هر یک در این مدار ذاتی و فطری می داند .
استاد در پیشگفتار این کتاب با اشاره به مشکل جهانی روابط خانوادگی و نقل قول از نویسنده معروف کتاب « تاریخ تمدن» آقای ویل دورانت جامعه غربی را دارای مشکلات و معضلات عدیده ای در این زمینه چون بهم خوردن نظم خانوادگی و سست شدن پایه ازدواج، کاهش روابط عاطفی خانوادگی، ابتذال زن و جانشین شدن هوسهای سطحی به جای عشق، افزایش دائم التزاید طلاق و ... می داند و عقیده دارد که این جوامع علیرغم پیشرفتهای چشمگیر در علوم و فنون و خدمات در این مسائل بسیار غوطه ور و گرفتارند .
ایشان بر خلاف عقیده جبری بودن عملکرد تاریخ به واسطه زندگی صنعتی و پیشرفت علم و تمدن در سستی نظم خانوادگی و راه یافتن فساد در آن معتقدند که این ابهام گسیختگی خانوادگی در اروپا معلول دو چیز است :
1- رسوم و عادات و قوانین ظالمانه جاهلانه تا قبل از این دوره
2- پیمودن مسیر اشتباهی در حل و اصلاح اوضاع و احوال زنان.
در بخش اول کتاب استاد با نگاه تیزبین و شفاف خود رازی از رازهای گزینش را بیان می کند . اینکه در طبیعت، مرد مظهر طلب و عشق و تقاضا آفریده شده و زن مظهر مطلوب بودن ، معشوق بودن. زن شمع و مرد بسان پروانه .
و این یکی از تدابیر حکیمانه و شاهکارهای خلقت است که در غریزه مرد نیاز و طلب و در غریزه زن ناز و جلوه قرار داده است . لذا تقاضای همسر و خواستگاری بزرگترین عامل حفظ حیثیت و احترام زن است .و در دنباله به عقیده ویلیام جیمز آمریکایی اشاره می کند که معتقد بود « حیا و خود داری ظریفانه زن غریزه نیست بلکه دختران حوا در طول تاریخ دریافتند که عزت و احترامشان به این است که به دنبال مردان نروند ، خود را مبتذل نکنند و از دسترس مرد خود را دور نگه دارند . زنان این درسها را در طول تاریخ دریافتند و به دختران خود یاد دادند. »
استاد با اظهار تعجب در انتقاد از یکی از قوانین مدنی پیشنهادی آقای مهدوی از لهن قانون به گونه ای که مرد را خریدار زن نشان می دهد انتقاد می کند و می گوید همانجور که طلبه و دانشجو خریدار علم است ، متعلم خریدار معلم و هنرجو خریدار هنرمند ، دیگر در این گونه و روابط مالکیت معنی نداشته بلکه به حسب قانون آفرینش « مرد» نیز خریدار وصال زن است نه خریدار رتبه او.
هنر زن این است که توانسته مرد را در هر مقامی و هر وضعی که بوده است به آستان خود بکشد . پس آنسان که مرد مظهر نیاز و طلب و خواستاری است ، زن نیز مظهر مطلوبیت و پاسخگویی است .
این خود بهترین ضامن حیثیت و احترام زن و جبران کننده ضعف جسمانی او در مقابل نیروی جسمانی مرد است و هم بهترین عامل حفظ تعادل و توازن زندگی مشترک آنها.
پس این رسم خواستگاری یک تدبیر ظریفانه و عاقلانه برای حیثیت و احترام زن است . نوعی امتیاز طبیعی که به زن داده شده و نوعی تکلیغ طبیعی که بر دوش مرد گذاشته شده است . پس هر قانون یا هر نوع تدابیر قانونی باید این امتیاز را برای زن و تکلیف را برای مرد حفظ کند .
در بخش سوم تحت عنوان « زن و استقلال اجتماعی » استاد با اشاره به دوران پیش از اسلام موهبت اسلام را در نسوخ نمودن رسومی چون شوهردادن قبل از تولد ، به اجبار دختر را وادار به ازدواج با مردی کردن و یا حتی نکاح « شغار» یا همان معاوضه دختران که در آن هر دختری مهر دختر دیگر محسوب می شد می داند . استاد از آزاد گذاشتن زهرا(ع) در انتخاب همسر از طرف پیامبر نقل می کنند و از قول رسول چنین می نویسد : « هنگامی که علی ابن ابیطالب (ع) برای خواستگاری زهرا (ع) نزد ایشان رفتند ، پیغمبر اکرم فرمودند : تا کنون چند نفر دیگر نیز برای خواستگاری زهرا (ع) آمده اند . و من شخصاً با زهرا در میان گذاشته ام . اما او بعلت نارضایتی چهره خود را برگردانده است و اکنون خواستگاری تو را به اطلاع او می رسانم . پیغمبر نزد زهرا(ع) رفتند و مطلب را با دختر عزیزشان در میان گذاشتند. این بار زهرا (ع) برخلاف نوبتهای دیگر چهره خود را بر نگرداند. با سکوت خود رضایت خود را فهماند. پیغمبر اکرم (ص) تکبیر گویان از نزد زهرا (ع) بیرون آمده اند.
استاد مطهری اسلام را منشاء بزرگترین خدمت ها به جنس زن می داند . اعطا حریت ، شخصیت ، استقلال فکر و نظر و به رسمیت شناخته شدن حقوق طبیعی زن از جمله آنهاست .
گام اسلام در طریق حقوق زن با آنچه در غرب و کشورهای متمدن می گذرد از دو حیث متفاوت است :
اول در ناحیه روانشناسی زن و مرد و دوم عدم اجازه به تمرد و عصیان و طغیان و بدبینی نسبت به جنس مرد علیرغم اعطاء شخصیت ، حریت و استقلال .
ایشان نهضت اسلامی زن را نهضتی سفید خواند، نه سیاه نه قرمز و نه کبود و بنفش . چرا که احترام و تحکیم روابط برای جلوگیری از متزلزل شدن اساس و بنیان خانواده را خواستار بود . نهضتی که دست جوانان شهوت پرست از شرکت و دخالت در آن کوتاه باشد و از تعلیمات عالیه اسلامی سرچشمه بگیرد ، آنهم با یک بررسی عمیق و منطقی.
پس از ذکر این توضیحات مسئله ای که از نظر ولایت پدران بردختران مطرح است این است که آیا عقد دوشیزگان «که برای اولین بار شوهر می کنند » اجازه پدر شرط است یا نه ؟
از نظر اسلام سه چیز مسلم است :
اول آنکه پسر و دختر هر دو از نظر اقتصادی استقلال دارند ، هر یک از دختر و پسر اگر بالغ ، عاقل و رشید باشند، یعنی از نظر اجتماعی آن اندازه رشد فکری داشته باشند که بتوانند شخصا مال خود را حفظ و نگهداری کنند . ثروت آنها را باید در اختیار خودشان قرار داد و هیچکس حتی پدر، مادر ، شوهر یا برادر حق نظارت و دخالت را ندارند .
و مسئله بعدی مربوط به ازدواج است برای پسران به سن بلوغ رسیده که واجد عقل و رشد باشند . خود اختیار دار خود هستند و کسی حق دخالت ندارد .
اما دختر اگر یک بار شوهر کرده است و اکنون بیوه است قطعا از لحاظ اینکه کسی حق دخالت ندارد و مانند پسر است . اما در باب دوشیزگان، باید توجه داشت که پدر اختیار دار « مطلق» او نیست و نمی تواند بدون میل و رضای او ،او را به هر کس که دلش می خواهد شوهر بدهد ، چنانچه پدری بدون جهت از موافقت با ازدواج دختران خود امتناع کند ، حق او ساقط می شود و دختران در این صورت در انتخاب شوهر آزادی مطلق دارند . پس به تعبیری اگر بیان می شود دوشیزگان لازم است یا حداقل خوب است بدون موافقت پدران با مردی ازدواج نکنند ، فلسفه آن چیست ؟ این مطلب ناشی از این نیست که دختر قاصر شناخته شده و از لحاظ رشد اجتماعی کمتر از مرد محسوب می شود . بلکه به گوشه ای از روانشناسی زن و مرد مربوط است و آن حس شکارچی گری مرد از یک طرف و خوش باوری زن نسبت به وفا و صداقت مرد از طرف دیگر .
مرد بنده شهوت است و زن اسیر محبت و به اعتراف روانشناسان صبر و استقامت زن در مقابل شهوت بیشتر از مردان است. اما چیزی که زن را از پا در می آورد و اسیر می کند نغمه محبت و صفا و وفا و عشق است که از دهان مردی بشنود .
لذا برای جلوگیری از هر گونه ضرر و زیان احتمالی به لحاظ این سهل باوری بر اساس راههای احتمالی مردان هوسران و شکارچی ، مشورت و کسب موافقت پدر را لازم می توان دید . چرا که همواره پدر جز در شرایط استثنایی برای دختران خود خیر و سعادت می خواهند و اینجا دیگر نه بحث حقارت زن نبوده بلکه اسلام دست حمایت خود را روی شانه های او می گذارد .
استاد شهید مطهری در بخش چهارم و پنجم از این کتاب به بررسی اسلام و تجدد زندگی می پردازد . ، از آنجا که موضوع « مذهب و پیشرفت » از موضاعاتی است که بیشتر از آنکه برای مسلمانان مطرح باشد . برای پیروان سایر مذاهب مطرح بوده است ، لذا بررسی این موضوع در جهت تدوین قوانین نو و تازه جهت تحکیم روابط اجتماعی ضروری بنظر می رسد . شاید عد