قابلیت پیشبینی ضرر در مسئولیت مدنی قسمتی از پایان نامه دوره دکتری آقای مجید غمامی
مسئولیت مدنی در حقوق تعهدات، عنوانی است برای بیان الزام قانونی جبران ضررهای ناروا. خواه این ضرر از شکستن پیمان و نقض عهد حاصل آید یا از تخطی از تکلیف عمومی احتیاط و عدم اضرار به غیر. بر این پایه، مسئولیت مدنی دو شاخه مهم دارد: مسئولیت قراردادی و الزامهای خارج از قرارداد.
ضرر ناروا که جبران آن موضوع و هدف مسئولیت است، ضرری است که در مبانی نظری مسئولیت از آن سخن میرود و معیار آن بر مبنای مسئولیت منطبق است. برای مثال، بر پایه نظریه تقصیر، ضرر ناروا زیانی است که از خطای خوانده ناشی میشود.
جبران زیانهای ناروا موکول به آن است که واجد شرایطی باشند. از جمله این شرایط، شرط «قابلیت پیشبینی متعارف» است که هم در مسئولیت قراردادی و هم در مسئولیت قهری مورد گفتوگو است.
در میان نظامهای حقوقی گوناگون، لزوم پیشبینیپذیری زیان در هر دو قسم مسئولیت مورد پذیرش است. در حقوق فرانسه، مسئولیت قراردادی قلمرو مرسوم قاعده پیشبینیپذیری زیان است و اجرای آن در مسئولیت قهری به طور تلویحی و با توسل به مفاهیم مشابه، نظیر مستقیم بودن زیان یا مسلم بودن زیان پذیرفته شده است. در کامن لا نیز رویه قضائی و اندیشههای حقوقی در هر دو زمینه قاعده را قابل اجرا میدانند.
در حقوق ایران نیز میتوان نشانههایی از نفوذ قاعده یافت. نویسندگان قانون مدنی به طور ضمنی آن را اعلام کرده و مبنای انشای برخی از مواد قانون قرار دادهاند. در قانون تجارت و قانون دریایی و قوانین پراکنده دیگر نیز آثار اجرای قاعده مشهود است.
با وجود این، مهمترین متن قانونی در حقوق موضوعه ایران که دربردارنده قاعده پیشبینیپذیری است، قانون مجازات اسلامی است که مواد متعددی از آن متضمن قاعده یاد شده در عرصه مسئولیت قهری است.
درباره مبنای قاعده نیز سخن بسیار است. مبنای پیشنهاد شده در این رساله «محدود شدن مسئولیت مدنی به قواعد اخلاقی» است: مسئولیت مدنی، خواه در چهره عمومی خود که بر مبنای تقصیر استوار است، یا در صورتهای خاص و استثنایی خود که محض و مطلق است، ریشه در قواعد اخلاق مدنی و اجتماعی دارد و به مرزهایی که این اخلاق معین میکند محدود میگردد. یکی از این مرزها، محدود شدن مسئولیت به نتایج منتظر و پیشبینیپذیر اعمال انسانی متعارف است. این محدودیت در قاعده قابلیت پیشبینی ضرر جلوه کرده است و این قاعده را باید نشانهای بر پیوند عمیق حقوق و اخلاق شمرد.
استثناهای اجرای قاعده نیز با این مبنا توجیه میشوند: مدیونی که به عمد پیمان میشکند یا کسی که عمدا موجب اضرار غیر میشود در داوری اخلاقی پاسخگوی تمامی نتایج عمل خود است. یعنی از لحاظ اخلاقی مسئول شمردن چنین شخصی نسبت به نتایج پیشبینی نشده ناعادلانه نیست. همچنین است اگر از تقصیر او دیگری دچار صدمات جسمانی یا روانی گردد. منتها باید به خاطر داشت که قضاوت اخلاقی با معیارهای نوعی صورت میپذیرد و ملاک اخلاق اجتماعی یا اخلاق افراد متعارف و متوسط جامعه، که از آن به اخلاق مدنی تعبیر میشود، است، نه اخلاق پارسایان و قهرمانان.
قابلیت پیشبینی ضرر در مسئولیت مدنی، به منزله یکی از ارکان مسئولیت یا یکی از اوصاف ضرر قابل جبران، بیش و کم در همه نظامهای حقوقی پذیرفته شده یا موضوع بحث و گفتوگو است. مطالعه آراء گوناگونی که در این باره مطرح گردیده است، دونکته اساسی را روشن میسازد:
الف) از لحاظ نظری مناقشه بسیاری در نظامهای حقوقی، درباره قلمرو اعمال این قاعده وجود دارد؛ مسئولیت قراردادی عرصه مرسوم و مورد اتفاق اجرای قاعده است و درباره امکان اعمال آن در مسئولیت قهری اختلاف نظر حاکم است. این اختلافنظر، چنانکه در مقدمه این رساله احتمال ان داده شد،مبنای نظری محکمی ندارد و در نظامهایی که جریان قاعده را در ضمان قهری ناممکن میشمارند، از شیوههای جایگزین که گهگاه سرپوشی برای اعمال قاعده بوده است، به نتایج آن دست یافتهاند، در فرانسه از ویژگی مستقیم بودن زیان یا مسلم بودن زیان برای این منظور بهره بردهاند و در حقوق آلمان از نظریه سبب اصلی یا متعارف. مسیرها مختلف به نظر میرسد ولی مقصدها یکسان است. همگی اذعان دارند که مسوولیت مدنی باید مرزی منطقی و عادلانه داشته باشد و ضمان نامحدود را نمیتوان تحمل کرد.
ب) برای سامان دادن به این مناقشه باید سراغ مبنای قاعده رفت و چاره مشکل را آنجا جستوجو کرد. نظریههای متعددی برای توجیه نظری قاعده ارائه شده که هیچ یک به تنهایی پاسخگوی همه آثار و روشنگر تمامی زوایای آن نیست. به همین دلیل، در این تحقیق کوشش اصلی معطوف به یافتن مبنایی مناسب برای قاعده بوده است تا قلمرو واقعی آن آشکار شود؛ مبنایی که رنگ تکلف بر قاعده نزند و از منظری واقعگرایانه توضیحی برای آثار مترتب بر آن ارائه دهد. مبنای منتخب بر پایههای زیر استوار است.
1) در مسئولیت مدنی، همچون مسئولیت اخلاقی، تناسب میان فعل زیانبار و نتایج حاصل از آن شرط است. تحمیل تمامی آثار تقصیر بر مرتکب از لحاظ اخلاقی امری ناپذیرفتنی است. به ویژه آنکه در مسئولیت، تقصیر از مفهوم سنتی خود فاصله گرفته و چهرهای کاملا نوعی و اجتماعی یافته است و از این جهت مسئولیت ناشی از آن به مسئولیت نوعی شباهت پیدا کرده است. هرچه بر نوعی بودن مفهوم تقصیر و گسترش مسئولیتهای محض تاکید بیشتری رود، ضرورت تجدید اخلاقی آن بیشتر احساس میشود. مسئولیت نوعی و مطلق رنگی از مجازات را بر خود دارد و به همین دلیل باید با باران اخلاق آن را تلطیف کرد. مسئولیت مدنی هیچگاه نمیتواند پیوند خود را با مسئولیت اخلاقی فراموش کند. به همین منظور پارهای از مفاهیم نظیر سبب متعارف یا اقدام زیاندیده یا تکلیف تقلیل زیان را در استخدام گرفته تا قواعد آن «انسانیتر» شود، در برخی موارد نیز که بعضی قوانین خاص، مسئولیتهایی کاملا محض و مطلق ایجاد کردهاند، که دخالت اسباب خارجی یا حتی تقصیر زیاندیده آن را از میان نمیبرد، با مقاومت اندیشههای حقوقی مواجه شده و آماج سهام انتقاد دانایان قرار گرفتهاند. بهترین مثال در اینباره، قانون حوادث رانندگی فرانسه مصوب ژوئیه 1985 است که به موجب آن، راننده وسیله نقلیه موتوری زمینی، مسئول نتایج زیانباری است که در اثر قوه قاهره یا خطای زیاندیده به بار آمده است. (ماده 2).1
باری، قاعده قابلیت پیشبینی ضرر در زمره همین ابزارهای اخلاقی کردن مسئولیت مدنی است و در این چارچوب معنا مییابد و در رساله حاضر از این منظر مورد مطالعه قرار گرفته است.
2) مراد از قانون اخلاق، که مبنای پیشنهاد شده برای قاعده پیشبینیپذیری زیان است، اخلاق اجتماعی، معقول و مقبول جامعه است که از آن میتوان به «اخلاق مدنی» تعبیر کرد؛ اخلاقی که هر فرد، قطع نظر از اعتقادات شخصی و منزلت اجتماعی خود، به علت زندگی در جامعه منظم، مکلف به رعایت آن است. از این دیدگاه، حقوق، متوسط آدمیان را در نظر میگیرد و اخلاق نوعی و اجتماعی مورد رعایت و پذیرش او را ملاک داوری قرار میدهد. اخلاق فردی و ارزشهای قدسی، نقشی غیرمستقیم در تبیین و تعیین معیارهای اخلاقی مسئولیت دارند و البته این نکته از ارزش والای آنها نمیکاهد و به معنای انکار فضیلتهای اخلاقی نیست. مسئله اصلی آن است که فرد نمونه اخلاق فردی، که جایگاهی بس رفیع دارد، در زمره پارسایان و ایثارگران است که جزؤ نوادرند. ایثار خود یکی از ارزشهای اخلاقی فردی است که از انسان پایبند به چنین اخلاقی انتظار میرود.
لیکن، جامعه را انسانهای فداکار و قهرمان تشکیل ندادهاند و بر همین مبنا، اجتماع و زندگی جمعی اخلاق ویژه خود را میطلبد. ارزشهای اخلاقی از این منظر، ارزشهایی جدا از اخلاق فردی نیست، بلکه صددرصد وامدار و وابسته به آن است، تفاوت در درجه سختی و میزان انتظار قواعد اخلاقی از انسانهای ملتزم به آن است.2
بدینسان، گوهر اصلی این نظریه را میتوان در یک جمله بیان کرد: مسئولیت مدنی، خواه در چهره عمومی خود که بر اندیشه تقصیر استوار است، یا در صورتهای خاص و استثنایی که محض و مطلق است، ریشه در قواعد اخلاق اجتماعی و مدنی دارد و محصور به مرزهایی است که این اخلاق معین میکند. یکی از این مرزها، محدود شدن مسئولیت به نتایج منتظر و پیشبینیپذیر اعمال انسانی متعارف است. این محدودیت در قاعده «قابلیت پیشبینی ضرر در مسئولیت مدنی» متجلی است و این قاعده را باید نشانهای بر پیوند عمیق حقوقی و اخلاق شمرد.